کنج دل...

صدای "من" را، از "کنج دل" بشنوید...

جامعه شناسی ارتباطات (استاد حاجی حیدری) - خلاصه ی کتاب رسانه ها و مدرنیته (فصل 3 و 7)

 

خلاصه ی کتاب رسانه ها و مدرنیته (فصل 3 و 7)

فصل 3

نتایج رسانه های جدید و تحول رسانه های ارتباطی:

- انتقال اطلاعات بین افرادی که روابط اولیه اجتماعی آنها دست نخورده باقی مانده

- بوجودآورنده ی اشکال جدید عمل و تعامل و نیز انواع جدید روابط اجتماعی

- میسر ساختن ترتیب مجدد و پیچیده ی الگوهای تعامل انسانی در طول زمان و مکان

- جدا شدن تعامل اجتماعی از محل و مکان فیزیکی

- ایجاد اشکال جدید کنش از دور

سه نوع تعامل

1) تعامل رودرو

اتفاق در یک بافت هم حضور، حضور بی واسطه داشتن در این تعامل و سهیم بودن در یک سیستم مرجع زمانی و مکانی

2) تعامل رسانه ای

استفاده از ابزارهای رسانه ای و استفاده از رسانه ی فنی، که انتقال و ارسال اطلاعات و محتوای نمادین به افراد دوردست مکانی و زمانی

3) شبه تعامل رسانه ای

اشاره به انواع روابط اجتماعی احراز شده به واسطه ی رسانه های توده ای

ویژگی های تعاملی

تعامل رودررو

تعامل رسانه ای

شبه تعامل رسانه ای

ساختار مکانی- زمانی

بافت هم حضوری؛ سیستم مرجع مکانی-زمانی مشترک

جدایی بافت ها(زمینه ها)؛ فراهمی گسترده در زمان و مکان

جدایی بافت ها؛ فراهمی گسترده در زمان و مکان

گستره ی اشارات نمادین

کثرت اشارات نمادین

باریکی گستره ی اشارات نمادین

باریکی گستره ی اشارات نمادین

جهت گیری عمل

جهت گرفته به سمت دیگران خاص

جهت گرفته به سمت دیگران خاص

جهت گرفته به سوی گستره ی نامحدود(نامعین) گیرندگان بالقوه

دوگویی تک گویی

(دیالوژیکی مونولوژیکی)

دوگویی(دیالوژیکی)

دوگویی(دیالوژیکی)

تک گویی (مونولوژیکی)

سازمان بندی اجتماعی

(برگرفته از نظریه ی گوفمن) صورت گرفتن هرگونه عمل و یا اجرایی در چهارچوب تعاملی خاصی (شامل فرضیات و قراردادهای معین و نیز ویژگی های فیزیکی)، انجام رفتار و تلاش انسان برای سازگاری با آن چارچوب.

پیش ناحیه: مورد تأکید قرار گرفتن چارچوب عمل و ویژگی هایی با کنش افراد

پس نواحی: اعمال و جنبه هایی از خویشتن که نامناسب احساس می شود.

بررس سازمان بندی اجتماعی با نمونه ی تلویزیون

تحول رسانه های ارتباطی ایجاد فرصت ظهور به انواع جدید کنش که ویژگی ها و پیامدهای مشخصی دارند:

1) کنش از دور1 - عمل برای دیگران دور

پاسخگو به اعمال یا اشخاص دیگری - واقع شدن در بافت های مکانی ؛ در جوامع اولیه کنش ها و پیامدهای آن ها معمولا محدود به بافت های تعامل رودررو و حوالی نزدیک آن بود - امروزه برای افراد این امری عادی است که کنش های خود را سمت دیگرانی که در یک محل مشترک از نظر زمانی- مکانی با آن ها سهیم نیستند، جهت دهند.

1/ روراست ترین نوع کنش برای دیگران دور کنش خطاب به گیرنده (مستقیم یا غیر مستقیم) است.

2/ یک نوع متفاوتی از کنش برای دیگران دور، فعالیت روزمره ی رسانه ای؛ قرار گرفتن بخشی از جریان واقعی سلوک در زندگی روزمره. بدین ترتیب پیش ناحیه ی حوزه ی ساخت، زمینه ی مجموعه ای از اعمال یا تعامل هایی است که بخشی از زندگی روزمره ی افرادی را که در آن به اجرا پرداخته یا شرکت دارند، تشکیل می دهد. خطابی که در این نوع فعالیت انجام می گیرد، یا مستقیم است و یا غیر مستقیم.

3/ سومین شکل کنش برای دیگران دور، رویدادهای رسانه ای است. برخلاف فعالیت های رسانه ای روزمره، رویدادهای رسانه ای بادقت پیش طراحی و تمرین می شود.

4/ چهارمین کنش برای دیگران دور، کنش غیرواقعی یاخیالی.

2) کنش از دور 2 - عمل واکنشی در بافت های (زمینه ها) ی دور

پاسخ دادن افراد به رویدادهایی که در محل های دور انجام می گیرد.

 

 

 

 

فصل 7

محور بحث در این فصل، ماهیت خویشتن، تجربه و زندگی روزمره.

تحول در جامعه ی مدرن، بازتر شدن و بازتابی تر شدن فرآیند خودشکل پذیری را همراه داشته است.

فرآیند خودشکل پذیری: افراد برای ساختن هویتی منسجم برای خود، بیش از پیش به منابع شخصی خودشان باز می گردند.

تحول در این فرآیند: 1- تغذیه با مواد نمادین رسانه ای 2- و وسعت بخشی به دامنه ی گزینش ها 3- و سست کردن رابطه ی بین خودشکل پذیری و محل مشترک

یکی از موارد دیگر تحول رسانه ها: ایجاد نوع جدیدی از نزدیکی و صمیمیت

از موارد دیگر: آمیزه ای جدید و متمایز از تجربه

خویشتن به عنوان طرح یا پروژه ای نمادین

پیامدهای منفی رشد محصولات رسانه ای در خودشکل پذیری

1/ دخالت و تصدیع رسانه ای پیام های ایدئولوژیک

اشکال ذاتا ایدئولوژیکی نیستند، باید در شرایط خاص در خدمت استقرار و حفظ ناهمگون قرار گیرند.

2/ دو جهتی بودن وابستگی رسانه ها

افزایش خود شکل پذیری با اشکال نمادین رسانه ای موجب افزایش وابستگی خویشتن به نظام های رسانه ای که در ورای کنترل آن قرار دارد می شود.

3/ تأثیر گمراه کننده

سهم رسانه های در پیچیدگی اجتماع، و سهیم در ایجاد آن ،

4/ جذب خویشتن در شبه تعامل رسانه ای

اتکای بیش از حد به مواد نمادین رسانه ای که تأثیر در هویت پذیری دارد.

شبه تعامل رسانه ای

1. صمیمیت از دور چون در طول زمان و مکان گسترده است شکلی از صمیمیت را میسر می سازد.

2. صمیمیت غیر متقابل: چون غیر دوجانبه است خصوصیت نامتقابل دارد.

تفاوت تجربه ی شبه تعامل رسانه ای با تجربه ی زنده:

1) از نظر مکانی از بافت های ملی زندگی روزمره دورند.

2) تجربه ی رسانه ای در زمینه ی یا مضنونی صورت می پذیرد که بازمینه ی وقوع تفاوت دارد.

3) ساخت مناسبی

4) کم اهمییت تر است نسبت به تجربه زنده

و...

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

یک تعریف انسان شناختی از جهانی شدن

تد، سی. لوِلن / ترجمه: ابراهیم خدایی

 

مقدمه: آنچه می خوانید فرازی است منتخب از کتاب « انسان شناسی جهانی شدن؛ انسان شناسی فرهنگی وارد قرن بیست و یکم می شود»، به قلم تد، سی. لوِلن که در سال 2002 منتشر شده است. لولن استاد انسان شناسی و رئیس سابق دپارتمان جامعه شناسی و انسان شناسی دانشگاه ریچموند[1] ویرجینیا است.

 

ادامه ی مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

مقدمه ی مقاله ی "نظم اجتماعی از دیدگاه هابز" (محقق: خودم!)

مقدمه

موضوع تحقیق نظم اجتماعی از دیدگاه هابز است. برای بررسی این موضوع می بایست از هابز و زندگی او و از نظریات وی اطلاعاتی داشته باشیم. اگر از زندگی و موقعیت اجتماعی و مکانی و زمانی او آشنایی داشته باشیم برای تحلیل نظریات او می توان به نتایج دقیق تری برسیم. در این تحقیق براین هستیم که با آشنای سطحی از زندگی هابز به سراغ نظریات وی رفته و به این سؤال برسیم که دیدگاه هابز در مورد نظم اجتماعی چیست؟

برای رسیدن به فهم نظم اجتماعی و منشأ نظم در جامعه و برای آشنایی با عامل اتحاد جامعه و چگونگی پیاده شدن نظم در جامعه باید به یکسری از مقدمات بپردازیم که فهم موضوع را برایمان آسان کند. این مقدمات عبارت اند از، بیان زندگینامه ی هابز و شرایط زندگی وی، تأملی بر فلسفه ی هابز و نظام فکری وی، بیان نگاه وی از انسان و جامعه و ... . ضرورت بررسی این مقدمات در این مقاله به این خاطر است که برای پرداختن به یک پدیده ی اجتماعی، به عنوان مثال نظم در اجتماع، به خصوص اگر این پدیده وسیع و کلی باشد، ابتدا لازم است که نگاه و نظام فکری فرد متفکر بررسی شود و سپس جایگاه پدیده را در آن نظام فکری تبیین شود. این فرآیند در این مقاله سبب شده است که تنها نظم اجتماعی از دیدگاه هابز مورد پژوهش قرار نگیرد بلکه به کلیاتی از فلسفه ی فکری هابز و جایگاه نظم اجتماعی در نظام ذهنی وی پرداخته می شود.

در بین متفکرین در زمان های گذشته، چه غربی و چه اسلامی، بحث در مورد جامعه و سیاست (در زمان های گذشته) و عوامل و مؤثرات آن بحث های مختلفی شکل گرفته است. این گونه بحث ها ابتدا رنگ و بوی فسلفی به خود گرفته و در ادامه به بحث های علمی مجزا تبدیل شده است. برای بوجود آمدن یک علم و شکل گیری مسائل علم، ابتدا لازم است که در فرآیند ایجاد آن علم، باید فلسفه ی آن علم شکل بگیرد (فرآیند شکل گیری و آموزشی مجزای از یکدیگر هستند). در بحث های جامعه شناسی هم شاید در گذشته با این نام متولد نشده باشد، اما خود را در لوای علم سیاست، ابتدا مورد بررسی قرار گرفته است و فلسفه ی علم جامعه شناسی شکل گرفته است، (البته کامل نشده بود) سپس احکام و مسائل علم جامعه شناسی  خلق شد.

در باب نظم اجتماعی، که از مسائل تا حدودی مرتبط با فلسفه ی جامعه شناسی است، متفکرین گذشته مباحثی پیرامون آن داشته اند، که توانسته راههایی و مسیرهایی را در جامعه شناسی و تحقیقات متفکرین بعد از خود تأثیر بسزایی گذارد. از جمله از این متفکرین هابز ، لاک ، روسو و...هستند. این متفکرین با تحقیق در مورد جامعه و عوامل انظمام جامعه و بحث هایی پیرامون انسان و جامعه توانستند علم جامعه شناسی را تدریجا بوجود آورند.

در این مقاله و رویکردی که این مقاله بدنبال آن هست، رویکرد فلسفی و تاریخی به دیدگاه هابز پیرامون نظم اجتماعی است. در این مقاله نگاه وی به انسان و جامعه و ... مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به این مبانی عامل نظم در اجتماع بررسی می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

ماهیت تحلیل نظری ماکیاولی از منظر هورکهایمر و کاسیرر

کاسیرر و کتاب افسانه ی دولت

ماکیاولی شخصیتی است که در کانون توجه عموم قرار گرفته است. این توجه به چنین شخصیتی تأثیر گذار در تحول علوم سیاسی، باعث شده است که طیف های مختلفی از مخالفین و موافقین شکل بگیرند. وجه ی نسبتا مشترک میان مخالفین و موافقین حیله گر دانستن اوست. در صورتی که کاسیرر او را مردی می داند با صراحت و ذهن باز و بدون حیله گری، این برداشت او از نامه های معروف ماکیاولی سرچشمه گرفته است. او فردی است که عقاید خود را پنهان نمی کند و اندیشه های خود را دقیق و روشن بیان می کند. شاید همین روحیه است که قضاوت درباره ی او را کمی دشوار کرده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

بررسی و مقایسه ی دو نظریه (از کتاب شهریار، ماکیاولی و کتاب جمهور، افلاطون)

 

تعریف نظریه: نظریه قالبی انتزاعی دارد و به دنبال پوشش دادن مفاهیم و پاسخ دادن به چرایی هاست (فهم عوامل) و درک چگونگی (روند) که می توان از آن به پیش بینی رسید.

در ابتدا باید عرض کنم که برایم سخت است این دو منبع را منبعی بدانم که در آن نظریه بیان شده است اما با کمی گذشت و تأمل بیشتر به بررسی آن پرداختم. (احتمال می دهم از درک نادرست خود از نظریه، سبب این مشکل شده ام.). در این نوشته سعی شد مطالب خلاصه، ولی مفید بیان شود.

در بیان نظریه های ماکیاولی اگر کمی دقت شود می توان فهمید که در این نظریه ها سعی شده است که مفروضات و مقدمات نظریه بیشتر مایه ی تجربی داشته باشد. بررسی این موارد تجربی با کمی منطق ناخودآگاه در نظریاتی در باب رابطه های شهریار با عوامل ها و چگونه بودن  شهریار نمونه و در آخر یکسری پیش بینی هایی در باب واکنش ها نسبت به یکسری رفتارها و کنش ها، کاملا قابل مشاهده است. نکته ی قابل توجه در این است که مفروضات نظریه بر موارد تجربی و به تعبیری فطری تکیه دارد که از مجموع آنها و به علاوه مشاهدات، به نظریه هایی در این باب رسیده است. برخی گویند که در این نظریه سخت می توان قالبی انتزاعی را تصور کرد زیرا موارد بسیاری را از تجربیات خود یا دیگران بیان کرده است. که می توان گفت که، البته فرآیند نظریه، در ذهن صورت می گیرد. (که به نظر حقیر یکی از اشکالات تعریف همین است که گفتیم انتزاعی است. به تعبیری انتزاعی بودن ذات نظریه است و ذات تفکر. اصلا مگر می شود فرآیند تفکر، ذهنی و انتزاعی نباشد؟ آیا فرآیند تفکر با نظریه جدای از یکدیگر هستند؟ که به نظر حقیر این دو فرآیند را مکمل و شاید هم یکی می دانم.) لذا در این دو نظریه شاید از تجربیات حرفی زده شود اما در قالب ذهن و انتزاع ذهنی صورت گرفته است.

اما در نظریه های افلاطون همانطور که از این شخص پیداست می توان مایه های فلسفی و منطقی را مشاهده کرد. وی در نظریات خود  از مفروضات بدیهی و حتی مقدمات منطقی قابل استدلال استفاده کرده است که می تواند به تحکیم نظریه کمک کند. بیان سخت و گفتمانی کتاب باعث شده است که لایه های نظریه را سخت بتوان از یکدیگر جدا ساخت و هر کدام را بررسی کرد. البته این گفتمان هم مفادی دارد که در فهم نکات، کمک شایانی به درک حقیر کرده است. در نظریاتی که افلاطون بیان کرده است به دلیل وجود مایه های منطقی و فلسفی می تواند مفاهیم بیشتری را نسبت به نظریات ماکیاولی در خود جای دهد و حتی براساس نظریات افلاطون می توان پیش بینی های دقیق تر و درک صحیح تر از جامعه و مباحث قابل بحث در آن داشته باشیم. البته این نظر حقیر است و شاید، نه حتما، نواقصی دارد. با کمی مسامحه می توان گفت که نظریات افلاطون بیشتر جنبه ی بررسی ذاتیات جامعه است و به ذاتیات جامعه اشاره کرده است.

(درس: نظریه های جامعه شناسی 1 - استاد: اعتمادی فر)

 

نوشته شده در تاریخ: 9/7/91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

التقریر: رساله اولیه ی المنطق

 در باب ضرورت و نقش منطق

رشد و تربیت انسان همراه با در نظر گرفتن قوا و ظرفیت انسانی است. به تعبیری رشد و تربیت انسان بر اساس بالقوه های انسان است که در فرآیندی باید به بالفعل برسند. این جاست که اسلام ورود پیدا کرده و مدعی است، که برنامه ی وی برنامه ایست متناسب با انسان و شامل تربیت انسان در همه ی شئون وی و با توجه به اهمیت آن است. مکتبی که چنین ادعایی را دارد باید در تمام مسائل برنامه ای ارائه دهد تا انسان با فهم آن و عمل به آن به رشد و کمال برسد. بدیهی است که چنین مکتبی در تعلیم و تربیت هم دارای برنامه ایست.

شهید مطهری، اشاره ای می کند، که اساس تعلیم و تربیت باید رشد و پرورش عقل و پرورش استعدادها باشد. انسان باید بتواند در مسیر تعلیم فرای از معلومات به یک نظام فکری و پردازشی برسد تا بتواند معلومات خود را با چنین معیاری اصل و فرعش را فهم کند و بتواند جایگاه مسائل را در نظام فکری خود جای دهد. خروجی چنین مجموعه ای - که عبور از یکسری ورودی به نام معلومات و سیستم پردازشگر است - با در نظر گرفتن دو مرحله قبلی که بر مبنای حق باشند، خروجی هم متناسب با حق است. اگر یکسری معلومات برگرفته از حق با پردازشگر و ابزار و معیاری که بتواند حق را از باطل تشخیص دهد، وجود داشته باشد، مسلما انتخاب نهائی در انتهای فرآیند، انتخابی حق و صحیحی است و در کمال انسان و بالفعل کردن بالقوه های وی تأثیر دارد.

جایگاه منطق هم در این فرآیند تقویت نظام فکری و پردازشی انسان است. انسان باید به معیار و به سیستم فکری صحیحی دست پیدا کند تا اگر گزاره ای خارج از معلومات وی به او رسید بتواند جایگاه مسئله را در نظام فکری خود شناسایی کند و رد فرع بر اصل کند. این تشخیص فرع و اصل بر مبنای حق، نیازمند معیاریست حق، که بتواند شاخصی برای تشخیص باشد.

اینجاست که شاکله ی اصلی تربیت انسان رشد چنین قوه است و منطق، خود مدعاست که با یکسری حقایق اولیه می تواند به این نظام و قواعد دست پیدا کرد. لذا فهم دقیق و صحیح و مراعات منطق از اهمیت خاصی برخورد است تا جایی که بدون این دو، غایت آن محقق نمی شود.

بنابراین با توجه به غایت منطق که مذکور در کتب منطقی است - مانعی باشد از خطای فکر در انسان - منطق به عاملی گفته می شود که خطای در ذهن را فهم و شناسایی کرده و یا واقعیت و حقیقت را هر آن چه که هست فهم کرده. یکسری از بخش های کتب منطقی به خصوص مظفر، شاید مبنای منطقی خاصی نداشته باشند، به تعبیری قراردادی است که بتوانیم از اختلال در فکر به خصوص در الفاظ جلوگیری کرد. لذا با توجه به مبنای فکری منطقیون و مظفر، چون این بخش ها حاکی از رسیدن به این غایات می شود لذا در منطق به بحث و شرح گذاشته شده است.

بنابراین منطق ابزاری است که علاوه بر این که خود از حق گرفته شده است می تواند قانون ساز باشد در نحوه ی تفکر که بتوان به حق و تشخیص صحیح و نا صحیح رسید. خود علم منطق نیز دارای قواعدی است که برگرفته از یکسری حقایق اولیه ای است که می تواند با مبنای آن به این قواعد دست پیدا کرد.

امید است که جایگاه و ضرورت و نقش منطق را در نظام تربیتی و تعلیمی را درک کرده و حرکتی باشد که توأم با آگاهی شروع شود...

نوشته ای در تاریخ: ۹۱/۱۲/۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

نگاه آوینی به توسعه...

توسعه مفهومی است که امروزه و در این عصر سعی کرده خودش را نمایان کند و در مجامع علمی و پژوهشی جایگاه مهمی را فتح کند. اهمییت توسعه چندان مبهم نیست که قرار باشد در این مقاله آن را تبیین کرد، اما اگر بخواهیم در عبارات کوتاهی اهمییت آن را بیان کنیم، باید بگوییم که امروزه مسیری که در این دنیا و برای جهانیان و برای ملت ها و دولت ها معرفی می شود، همین مسیر توسعه است و گفتمان توسعه ای که نخبگان علمی را به خود جذب کرده است. یکی از این متفکرین که نظاره گر گفتمان توسعه است، مرتضی آوینی است. او با بررسی تمدن غرب به بررسی مفهوم توسعه پرداخته و ابعادی چند از این مفهوم را تبیین کرده است.در این مقاله قرار است با اشاره به دیدگاه آوینی درباره ی توسعه بتوانیم زوایایی از این مفهوم را بررسی قرار دهیم.

توسعه مفهومی است که معنای آن نسبت به لفظ آن قدمت بیشتری در جهان امروز و به خصوص در فرهنگ امروزی ما دارد. مفهوم توسعه با اندیشه ترقی است که می تواند خود را هویت بخشد و معنا دهد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

یک تأخیر کوچک

سلام به دوستان عزیزم

به دلایلی، که مطرح کردن آن برای شما فایده ای ندارد، یک وقفه ای نه چندان طولانی (دعا کنید طولانی نشود) برای نوشتن برایم پیش آمده... البته دیگر قرار نیست روند کُند و آهسته ی خودم را دوباره پیش ببرم!

به امید آن روزی که اهل قلم، بنویسند، آنچه را باید بنویسند...

این شبها بنده را از دعای خیرتان محروم نکنید!

در پناه امیرالمؤمنین

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

گفتگوی داداش سهیل و داداش سامان!

 می گریستم برای ...؟ *

- می خواهم بگویم، می خواهم بنویسم، می خواهم گریه کنم...! این که در مورد چی حرف بزنم یا چی بنویسم یا چرا(!)گریه کنم مهم نیست، مهم این است که شعله ای از درون مرا بی تاب می کند...

آری شعله ایست آن چه درون منست، زیرا اگر جهنمی در دلم بود، می گفتم آن چه می خواستم بگویم، می نوشتم آن چه می خواستم بنویسم، می گریستم، می گریستم برای ...؟ چی بگم...؟

-  برای چی می خوای گریه کنی؟

- اول سلام، بعدشم اول در میزنن بعد میان تو!

- چشم، اما برا چی می خوای گریه کنی؟ چیزی شده مگه؟

ادامه داره...!

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

...

... خسته شدم!

دنیا، بماند برای دوستانش...

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

بیایید کمی ریشه ای حرف بزنیم...


پس از چند ماه ننوشتن و نگفتن از درد و دل، نوشتن از کنج دلم سخت شده... شاید بد نباشد که از درد و دلی بگویم که خیلی برایمان بدیهی باشد و یا بارها هم دیده باشیم و هم شنیده باشیم، اما این روزمرگی ها چه بر سر آدم نمی آورد، اصلا غفلت، فرزند دنیاست... و آسمانیها باید بیایند و بگویند آن چه از درون ماست...

توی دانشکده ی خودمون (شاید جاهای دیگه هم باشه) به این نتیجه رسیدم که دانشجو زود باد می کنه و بادکنک وار در عرصه ها حضور پیدا می کنه، و این آغاز رفتن به بیراهست! شنیدن بیش از حد "به نظر من" و بدتر از آن، مقابله با استاد به صورت اثبات حرف خود گاهی به هر طریق است!

نمی گم دانشجو نظرشو نگه، اما گفتن نظر با به نمایش گذاشتن هویت پفکی خود برای دیگران فرق می کنه...! می گذرم، بحثم این نیست!

بدون مقدمه بگویم....

.

.

.

 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

می نویسم برای کسانی که بهترین را می خواهند...

امسال زودتر صدای زمستان آمد، باید زودتر از هرسال لباسهای زمستانی خود را از بغچه ها بیرون بیاورم و آن را به تن گرم خود، بپوشانم. سوزی می آید که با، ها کردن دست ها هم، نمی توان آن را تحمل کرد. می دانستم که خانه گرم است، و همین باعث می شد که سریع تر بدوم. به خودم گفتم: آخه قدم زدن هم شد راهکار. خوب با یه قرص هم می شد به نتیجه رسید.

باز کردن در، برایم لذتی داشت که با لبخند و خوشحالی وارد خانه شدم. همه جا تاریک بود، اما گرم. دیر وقت شده ، دیگر خوابم نمی برد، یا شاید نمی خواهم بخوابم و یا شاید صدای دلم خوابم را بی خواب کرده است. یک حسی دارم، احساس می کنم چیزی از درونم در حال فوران است و می ترسم. می ترسم از مذابهایش، که بسوزاند دلم را.

می نویسم برای فرار از ترس، می نویسم برای کسانی که بهترین را می خواهند، برای این که فردایی همین قلم و کاغذ شاهد باشند که گفتم آن چه دلم گفت:

.

.

.

 

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

چگونه داریم زندگی می کنیم؟ و چگونه باید زندگی کنیم؟

 

زندگی اکثر افراد براساس خورده هدف هاست که در روند زندگی اتفاق می افتد، و مجموعه ای از این هدفها، زندگیشان را تشکیل می دهد. برای مثال: فردی در دوران دبیرستان به خاطر علاقه و به تعبیر دیگر، تسکین دغدغه های ذهنی و سنی خود و حتی برای هدفی به ظاهر بلند مدت(مثلا جامعه شناس شدن) به رشته ی مورد علاقه اش قدم می گذارد. برای انتخاب رشته در دانشگاه هم خود را به رتبه ها وامی گذارد ودر محدوده ی رشته ها (که رتبه عامل آن بوده) انتخاب های خود را انجام می دهد و این داستان هم چنان ادامه دارد...

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

این فرق لبخندهاست...!

به نظرم از کلماتی که همیشه در معنایش و در کاربرد آن، عموم اشتباه می کنند و سبب کج فهمی می شود، از این قبیل کلمات باشد؛ قناعت، مصلحت، بصیرت، تقوا، نوکری، امروزه، قانون مداری و... . در این مطلب می خواهم کمی از قناعت برایتان بگویم.

راستی قناعت یعنی چه؟ یعنی راضی باشی، بی خیال باشی، همین که هست خوبه. اینها عباراتی است که اگر از افراد عادی بپرسید این گونه جواب می دهند.

 

بریم بیشتر بدانیم!

.

.

.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

یادت هست که ...

...وآخر مردیم در دورانی  که هدفمان برایمان مهم و تلاشمان برایش، بسیار بود.

و ای نفس، چه لذتها که نبردی، و چه تلخ ها که نخوردی، ازین که مشتاقانه یا با بی میلی میدویدی بر راهی که تو و خودت (و یا شاید درسترش برای خودت)، آن را انتخاب کردی...

راستی یادت هست؟ به یاد داری که چقدر تلاش کردی برای خریدن مرکبی که تو را با خود به شهر آورد، مرکبی که تو را بهتر و سالم تر از همه به شهر برساند، شهری شلوغ تر از تهران، به نام دانشگاه...!

یادت هست، آن امتحاناتی که تکرار می شد و تو را راحت نمی گذاشت و زندگی تو چیزی نبود جز هیجانی برای موفق شدن در آن؟ امتحانهایی که معیاری بود برای سنجش خود. شاید تو را در مسیرت کند می کرد، اما دست اندازی بود که هم به نفع تو بود وهم به نفع دیگران...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری