مقدمه

موضوع تحقیق نظم اجتماعی از دیدگاه هابز است. برای بررسی این موضوع می بایست از هابز و زندگی او و از نظریات وی اطلاعاتی داشته باشیم. اگر از زندگی و موقعیت اجتماعی و مکانی و زمانی او آشنایی داشته باشیم برای تحلیل نظریات او می توان به نتایج دقیق تری برسیم. در این تحقیق براین هستیم که با آشنای سطحی از زندگی هابز به سراغ نظریات وی رفته و به این سؤال برسیم که دیدگاه هابز در مورد نظم اجتماعی چیست؟

برای رسیدن به فهم نظم اجتماعی و منشأ نظم در جامعه و برای آشنایی با عامل اتحاد جامعه و چگونگی پیاده شدن نظم در جامعه باید به یکسری از مقدمات بپردازیم که فهم موضوع را برایمان آسان کند. این مقدمات عبارت اند از، بیان زندگینامه ی هابز و شرایط زندگی وی، تأملی بر فلسفه ی هابز و نظام فکری وی، بیان نگاه وی از انسان و جامعه و ... . ضرورت بررسی این مقدمات در این مقاله به این خاطر است که برای پرداختن به یک پدیده ی اجتماعی، به عنوان مثال نظم در اجتماع، به خصوص اگر این پدیده وسیع و کلی باشد، ابتدا لازم است که نگاه و نظام فکری فرد متفکر بررسی شود و سپس جایگاه پدیده را در آن نظام فکری تبیین شود. این فرآیند در این مقاله سبب شده است که تنها نظم اجتماعی از دیدگاه هابز مورد پژوهش قرار نگیرد بلکه به کلیاتی از فلسفه ی فکری هابز و جایگاه نظم اجتماعی در نظام ذهنی وی پرداخته می شود.

در بین متفکرین در زمان های گذشته، چه غربی و چه اسلامی، بحث در مورد جامعه و سیاست (در زمان های گذشته) و عوامل و مؤثرات آن بحث های مختلفی شکل گرفته است. این گونه بحث ها ابتدا رنگ و بوی فسلفی به خود گرفته و در ادامه به بحث های علمی مجزا تبدیل شده است. برای بوجود آمدن یک علم و شکل گیری مسائل علم، ابتدا لازم است که در فرآیند ایجاد آن علم، باید فلسفه ی آن علم شکل بگیرد (فرآیند شکل گیری و آموزشی مجزای از یکدیگر هستند). در بحث های جامعه شناسی هم شاید در گذشته با این نام متولد نشده باشد، اما خود را در لوای علم سیاست، ابتدا مورد بررسی قرار گرفته است و فلسفه ی علم جامعه شناسی شکل گرفته است، (البته کامل نشده بود) سپس احکام و مسائل علم جامعه شناسی  خلق شد.

در باب نظم اجتماعی، که از مسائل تا حدودی مرتبط با فلسفه ی جامعه شناسی است، متفکرین گذشته مباحثی پیرامون آن داشته اند، که توانسته راههایی و مسیرهایی را در جامعه شناسی و تحقیقات متفکرین بعد از خود تأثیر بسزایی گذارد. از جمله از این متفکرین هابز ، لاک ، روسو و...هستند. این متفکرین با تحقیق در مورد جامعه و عوامل انظمام جامعه و بحث هایی پیرامون انسان و جامعه توانستند علم جامعه شناسی را تدریجا بوجود آورند.

در این مقاله و رویکردی که این مقاله بدنبال آن هست، رویکرد فلسفی و تاریخی به دیدگاه هابز پیرامون نظم اجتماعی است. در این مقاله نگاه وی به انسان و جامعه و ... مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به این مبانی عامل نظم در اجتماع بررسی می شود.