می گریستم برای ...؟ *

- می خواهم بگویم، می خواهم بنویسم، می خواهم گریه کنم...! این که در مورد چی حرف بزنم یا چی بنویسم یا چرا(!)گریه کنم مهم نیست، مهم این است که شعله ای از درون مرا بی تاب می کند...

آری شعله ایست آن چه درون منست، زیرا اگر جهنمی در دلم بود، می گفتم آن چه می خواستم بگویم، می نوشتم آن چه می خواستم بنویسم، می گریستم، می گریستم برای ...؟ چی بگم...؟

-  برای چی می خوای گریه کنی؟

- اول سلام، بعدشم اول در میزنن بعد میان تو!

- چشم، اما برا چی می خوای گریه کنی؟ چیزی شده مگه؟

ادامه داره...!