توسعه مفهومی است که امروزه و در این عصر سعی کرده خودش را نمایان کند و در مجامع علمی و پژوهشی جایگاه مهمی را فتح کند. اهمییت توسعه چندان مبهم نیست که قرار باشد در این مقاله آن را تبیین کرد، اما اگر بخواهیم در عبارات کوتاهی اهمییت آن را بیان کنیم، باید بگوییم که امروزه مسیری که در این دنیا و برای جهانیان و برای ملت ها و دولت ها معرفی می شود، همین مسیر توسعه است و گفتمان توسعه ای که نخبگان علمی را به خود جذب کرده است. یکی از این متفکرین که نظاره گر گفتمان توسعه است، مرتضی آوینی است. او با بررسی تمدن غرب به بررسی مفهوم توسعه پرداخته و ابعادی چند از این مفهوم را تبیین کرده است.در این مقاله قرار است با اشاره به دیدگاه آوینی درباره ی توسعه بتوانیم زوایایی از این مفهوم را بررسی قرار دهیم.

توسعه مفهومی است که معنای آن نسبت به لفظ آن قدمت بیشتری در جهان امروز و به خصوص در فرهنگ امروزی ما دارد. مفهوم توسعه با اندیشه ترقی است که می تواند خود را هویت بخشد و معنا دهد.

 

 

  

مفهوم توسعه یک معنای لغوی و یک معنای اصطلاحی (شرح الاسمی) دارد که آوینی در بخشی از مقاله ی توسعه و مبانی تمدن غرب به آن پرداخته است. او معنتقد است که معنای لغوی توسعه که به معنای وسع و فراخی است و برگرفته از کلمه ی فرنگی development است، نمی تواند تنها ما را در درک مفهوم توسعه کمک بخشد زیرا توسعه مفهومی است که برای درک حقیقی آن نیازمند تبیین بستر مبنایی این مفهوم هستیم، به تعبیری جهت نگاه به این مفهوم، سبب می شود این مفهوم معنای حقیقی در جهان کنونی پیدا کند. به همین خاطر آوینی تلاش دارد که معنای توسعه را (معنای امروزی آن) با توجه به پشتوانه های آن تبیین کند.

 

ایشان در بخشی از مقاله بیان می کنند که:(توسعه و مبانی تمدن غرب، ص 16) « این توسعه، که نتیجه ی حاکمیت سرمایه یا سرمایه داری و اصالت بخشیدن به اقتصاد نسبت به سایر وجوه حیات بشری است محصول مادی گرایی و تبیین مادی جهان و طبیعت است...»

در نگاهی که تجدد و جهان امروز از مفهوم توسعه دارد صرفا توسعه ی اقتصادی با معیارها و موازینی خاص است. نگاهی که محصول جهان بینی و انسان شناسی غربی است. آوینی در عباراتی کوتاه اما عمیق، اشاره ای به مباحث پشتوانه ای توسعه می کند: (توسعه و مبانی تمدن غرب، ص 9) «انسان موجودی آرمان طلب و مطلق گراست و همواره زندگی خود را به گونه ای تنظیم می کند که به آرمان های مشخصی ختم شود. قضاوت و ارزیابی او در امور نیز به معیار میزان و نظام ارزشی خاصی بر می گردد که از آرمان خویش کسب کرده است. آرمان دورنمایی است که انسان در فراسوی حیات خویش تصور و تجسم کرده می کند و آنگاه راه زندگی خویش را به گونه ای انتخاب می کند که به آن آرمان متصور برسد. اما در این که این آرمان ها چگونه انتخاب می شوند نیز سخن بسیار است. اجمالا، شناخت انسان از جهان و خویشتن در مجموع منتهی به بینشی کلی که آرمان ها از آن نتیجه می شوند. این بینش کلی (که شامل شناخت انسان از جهان و خویشتن است) پشتوانه ی همه ی اعمال و رفتار و سخنان انسان قرار می گیرد...»

در عباراتی دیگر آوینی مسئله ی مهمی مطرح می کند که به این شرح است (توسعه و مبانی تمدن غرب، ص 11):« آرمان ها (ایده آل ها) همواره علت غایی حرکت های فردی و اجتماعی بشر هستند. هدف، آن غایت مشخصی است که انسان فرا راه خویش تصور می کند و مسیر خود را به گونه ای پیش می گیرد که بدان دست یابد. اهداف انسان با توجه به خواسته ها ممکن است حقیقی یا کاذب باشند، هدف اصلی یا آرمان او آن نقطه ای است که انسان جواب تمامی خواسته هایش را در آن جست و جو می کند. این فطرت انسان است که بر این اصل قرار دارد و او خواه ناخواه از آن تبعیت می کند...»

اگر بخواهیم جایگاه معنایی این چند خط را در نظام مفهومی توسعه از دیدگاه آوینی بیان کرد، ابتدا لازم است به چند پیش فرض اشاره شود. نگاه به انسان و جهان پیرامون خود همواره غایتی را بر انسان متصور می سازد که آرمان های خویش را شکل می دهد که این آرمان ها، علت غایی حرکت های فردی و اجتماعی است. این آرمان های متناسب با نیازهای انسان (نیازهای برگرفته از جهان بینی و شناخت انسان) نقطه ای را ترسیم می کند که انسان آن هدف و آن آرمان را نقطه ای می داند برای رفع نیازهایش. هنگامی که دو نقطه در صفحه ی زندگانی انسان مشخص شود، ناخودآگاه مسیری شکل می گیرد تا این دو نقطه را به یکدیگر متصل کند، و آن مسیر در جهان غرب، همان مفهوم توسعه است که برگرفته از شناخت انسان و جهان و آرمان متصور از آن است.

برای فهم مفهوم توسعه با وجود نظریات مختلف درباره ی این مفهوم، لازم است که این فرآیند فکری توسط نظریه پرداز طی شود تا بتوان توسعه را و به تعبیر دقیق تر مسیر رسیدن به آرمان های انسان را درک کرد.

این که مفهوم توسعه معنای توسعه اقتصادی را با خود به همراه می آورد و به تعبیری محوریت معنایی توسعه به معنای توسعه اقتصادی برمی گردد، این معنا برگرفته از همان فرآیند شناختی است، نگاهی که مفهوم توسعه را جهت می دهد.

نگاهی که آوینی بر مفهوم توسعه دارد به این جا ختم نمی شود بلکه وی ابعاد دیگری از این مفهوم را بسط می دهد، ابعادی که دوباره برگرفته از آن پشتوانه های فکری است. اگر توسعه را آرمان و مسیر رسیدن به آن تعریف کنیم، نگاه شهید آوینی به آرمان، ما را به درک بُعدی دیگر از مفهوم توسعه نزدیک می کند.

(توسعه و مبانی تمدن غرب، ص 14) « نقش اجتماعی و تاریخی آرمان ها (ایده آل ها) بسیار عظیم تر است، چرا که اصولا اجتماع و تاریخ بر افراد بنا می شود. اجتماع و تاریخ هر چند دو ماهیت کلی هستند که به مثابه دو ارگانیسم زنده با آغاز و پایان و سیر حیاتی مشخص اعتبار می شوند، اما واقعیت آن ها مبتنی بر وجود افراد است. جامعه و تاریخ نیز هم چون افراد انسانی مسیر حرکت خویش را در مطابقت با آرمان ها(ایده آل ها)ی معینی پیدا می کنند. اگر تمدن یونان - که تمدن فعلی غرب بسط و گسترش آن است - با آرمان مدینه ی فاضله افلاطون آغاز می شود به همین علت است که سیر تاریخ و اجتماع نیز همچون افراد بشر محتاج به تصور غایات یا آرمان هایی در فرا راه حرکت خویش است تا آن جا که در میان عوام مردم نیز که با فلسفه ی یونان و مسائل آن آشنایی ندارند مدینه ی فاضله به صورت یک تعبیر رایج وجود دارد و هرکس در ذهن خویش از آن صورتی ساخته است... اتوپیای افلاطونی، غایت حاکمیت انسان - به تعبیر غربی آن - بر کره ی زمین است، حال آن که حکومت جهانی عدل برای مسلمانان، آرمانی است که در حاکمیت احکام خدا بر اجتماع بشر معنا پیدا می کند...»

از این عبارات مشخص می شود که افراد در تاریخ و در غایت متصور بر آن، تأثیرگذار هستند و تاریخ را به سمت غایت و اتوپیای متصور بر تاریخ و انسان پیش می برند، چه با عبارت توسعه و چه با مفاهیم دیگر از جمله تکامل و مدینه ی فاضله و .... از این بحث می توان نتیجه گرفت که نگاه به مفهوم توسعه برای درک واقعی آن و برای فرآیند عینی آن، لازم است که در بستر تاریخی این مفهوم، توجه ویژه ای صورت گیرد. توجهی که ما را به غایت تاریخ و غایت انسان و مسیر رسیدن به آن نزدیک کند. البته این نوع نگاه به مفهوم توسعه را آوینی به طور کامل بیان نکرد است اما وی عینکی بر متفکرین عرضه کرده است و دریچه ای بر مقابل نگاه آنان گشود که بتوان مفهوم توسعه را بهتر شناخت، مسئله ای که مورد غفلت بسیاری از متفکرین داخلی و خارجی می شود. این جاست که نگاه به تاریخ باید مورد توجه قرار گیرد و ما را در فهم توسعه و بستر مکانی و زمانی خود آشنا کند.

اکنون که به ابعادی از مفهوم توسعه اشاره شد، آوینی در ادامه بیان می کند که، (توسعه و مبانی تمدن غرب، ص 16) «توسعه ی اقتصادی آرمان پرجاذبه ی عصری است که بشر، خدا را فراموش کرده و از جاودانگی روح خویش غفلت کرده است. در تقسیم بندی ملل جهان به توسعه یافته و توسعه نیافته معیار و میزان چیست؟ توسعه اقتصادی. به اعتقاد حقیر آن بینش خاصی که جهان را با ماده معنا می کند می تواند بعد اقتصادی حیات بشری را مبنای شناخت و تعریف او قرار می دهد...»

البته باید توجه داشت که توسعه، کاملا اتوپیای تفکر غرب نیست، بلکه یک وجه از اتوپیای غرب است، زیرا وجوه دیگری دارد از جمله دموکراسی.

در این قسمت بهتر است که با توجه به این پیش فرض ها به چند نکته اشاره ای شود. یکی از مهم ترین مسائل برای بررسی کلمه ی توسعه و تطبیق آن با نگاه اسلامی، توجه و تطبیق توسعه با مفاهیم و نگاه اسلامی است. از آن جایی که آوینی در ادامه ی مقاله توسعه و مبانی تمدن غرب به تطبیق توسعه غربی به توسعه (به معنای عام) ی اسلامی می پردازد، باید توجه داشت که زیر بنای این مفهوم توسعه در تفکر غرب متفاوت با زیربنای تفکر اسلامی است.امروزه آنان که به دنبال برری توسعه هستند و با نگاه ارزشی به این مفهوم مایل هستند که این مفهوم را به نظام ارزشی خود تطبیق دهند، همانطور که بارها تکرار شد، باید دقت کنند که هم به معنای این مفهوم و هم بستر زمانی و مکانی این مفهوم توجه کنند. همانطور که آوینی در مقاله ی خود به دنبال تبیین این مفهوم و تطبیق آن با نظام فکری و ارزشی خود است.

اما نکته ی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که مفهوم توسعه با مفاهیم دیگری همراه است و این مفهوم از مفاهیم دیگر برای تبیین خود استفاده می کند. بهتر است برای درک این مطلب دو مثال آورده شود.

مثال اول: هنگامی که مفهوم توسعه به معنای امروزی مطرح می شود، اشاره ای هرچند غیر مستقیم به مفهوم تکنولوژی و به تعبیری ابزار جهان مدرن می شود، اشاره ای به بیرون مفهوم و ساختن مفهوم توسعه و نه درون و ساخته ی مفهوم توسعه. یکی از نشانه های مدرن بودن و مدرن زندگی کردن قرار گرفتن در مسیر توسعه است. زیرا مدرن و زندگی مدرن همان اتوپیا و مسیر توسعه است، البته با گستردگی بیشتر. این زندگی مدرن و این قرار گرفتن در مسیر توسعه استفاده کردن از ابزارهای جهان مدرن است. مفاهیمی همچون مدرن، تکنولوژی و تقسیم کشورها به توسعه یافته و توسعه نیافته، باید در چارچوب مشخصی تحلیل شود. برای نمونه، اگر فردی از ابزارهای مدرنیته استفاده کرد، نمی توان تنها استفاده ی از آن ابزار را به مثابه زندگی مدرن قلمداد کرد، زیرا مدرنیته در یک شناختی کلی تر و در یک نگاه کلی تر خود را پنهان کرده است که استفاده ی از آن ابزار نیازمند داشتن آن نگاه است. لذا مفاهیم تکنولوژی و مدرنیته و از این قبیل باید در یک نظام مشخص برگرفته از تفکر غربی مورد بررسی قرار گیرد.

مثال دوم: در این مثال خواهان مفاهیم ساخته شده ی توسعه هستیم. هنگام بررسی این مفهوم، شاهد مفاهیمی دیگری هستیم که در طول تاریخ این مفاهیم به خود شکل نظری و عملی گرفتند. مثالی که در این بخش زده می شود، مثالی است که خود آوینی در مقاله ی خود به آن اشاره می کند. مفاهیمی که ساخته ی خود مفهوم توسعه است، از قبیل مفاهیم ترکیبی هم چون، فقر مادی و از بین بردن آن، عدالت اجتماعی، مصرف و... البته شاید نتوان به طور مطلق این مفاهیم را ساخته ی توسعه نامید، اما نسبت این مفاهیم با مفهوم توسعه نسبتی نزدیک و ظریفی است. آوینی معتقد است که امور به اصلی و تبعی تقسیم می شوند، امور اصلی خودشان لزوما و اصالتا به عنوان محور و مبنای عمل مورد توجه قرار می گیرد حال آن که امور تبعی، فرعی و کفایی هستند. اگر مفهوم و یا گفتمانی در یکی از این امور قرار گیرد، ملاحظات و شرایط متناسب با هر کدام دارد که باید رعایت شود. این دست از مفاهیم که در چارچوب گفتمان توسعه و در ذیل این گفتمان قرار می گیرد باید به قرار گرفتن در چارچوب امور اصلی و یا تبعی آن دقت شود.

نگاه آوینی به این جا ختم نمی شود او سعی می کند که با توجه به انسان و فطرت او، به یکسری از مقایسه های میان توسعه - به معنای غربی آن - و توسعه ی اسلامی - به تعبیر دقیق تر پیشرفت اسلامی - می پردازد. در بخشی دیگر شهید آوینی به بررسی توسعه و ملازمات آن می پردازد و سعی می کند مفاهیم بلند شده از گفتمان توسعه را با رویکرد و جهان بینی اسلامی تطبیق دهد و مقایسه کند، که در این مقاله قصد پرداختن به آن نیست.

در آخر جا دارد بیان شود که نوع مواجهه ی انسان با مجهولات و با مفاهیم باید مواجهه ای منطقی باشد و بتواند مفاهیم را در بستر فکری و تاریخی خود درک کند. هنگام مواجهه شدن با این دست از گفتمان ها و مفاهیم باید توجه کرد که به مفهوم و گفتمان از چه دریچه ای نگاه می شود و باید تلاش شود که مفاهیم را با مبانی مفهوم، بررسی کرد. کاری که آوینی در تلاش بود که بتواند به مفهوم توسعه و در کل تمدن غرب، انجام دهد.