انقلاب ایران باعث شد که فاصله ای که میان دولت و ملت وجود داشت کم شده و مردم در سیاست نقش بیشتری پیدا کنند. اصولا هر انقلابی فاصله ی عرصه ی اجتماع و سیاست را کم نموده و جامعه خود را متعلق به حوزه ی سیاست می داند. همین سیاسی شدن مردم و علاقه و توجه آنان به کارکرد حوزه ی سیاست، ما را به مفهوم صلاحیت سیاسی نزدیک می کند.

دانیل گاکسی [1] معتقد است میان علاقه مندی به سیاست و داشتن پاره ای صلاحیت سیاسی، رابطه ای نیرومند وجود دارد. صلاحیت و عقلانیت سیاسی جامعه، شکلی از رابطه با جهان سیاسی برقرار می کند که جامعه معنای امر سیاسی را درک کند. بنابراین در تحلیل شرایط امروز و توجه مردم به حوزه ی سیاسی باید ما را به بینش و عقلانیت سیاسی جامعه توجه کند و جامعه شناس نمی تواند از این بازنمایی ها و برساخت ها غافل شود. جامعه ایران اکنون بعد بیش از سه دهه از انقلاب خود، می تواند شاخص هایی را در نظر گیرد که صلاحیت سیاسی مردم تا چه اندازه ای است. یکی از شاخص هایی که در اختیاز جامعه شناس قرار دارد، توانایی بازتولید زبان خاص اهل حرفه سیاست با به کار بردن مقوله ها و تفاسیری استدلالی که کنشگران اصلی حوزه ی سیاسی به کار می برند. در ادبیات مفهومی سیاست مداران ایرانی و به تبع جامعه ایران می توان این رشد و تخصصی شدن را مشاهده نمود. حتی در ادبیات رفتاری نیز شاهد رشد کنش سیاسی بوده ایم. برای نمونه مخاطب مراجعه کند به راهپیمایی های هرساله سالگرد انقلاب اسلامی و راهپیمایی های 9 دی و روز قدس و ... و حتی میزان مشارکت در عرصه ی انتخابات کشور و ... . یکی از دلایل افزایش علاقه مندی به سیاست و پیامدی که در صلاحیت سیاسی دارد، افزایش سطح تحصیلات جامعه است که این چند دهه شاهد آن بوده ایم.

بنابراین انقلاب اسلامی هرچه پیش می رود کنش سیاسی مردم دقیق تر و سنجیده تر می شود و بر حوزه ی سیاست رصد بیشتری دارند. شاید برخی معتقد باشند اکنون جامعه ی ایران سیاست زده شدند و یک رخوت و بی میلی نسبت به سیاست بوجود آمده است. این سخن بر فرض صحت نافی مقدمه ی مقاله نمی شود. گاهی مردم از سیاست بازی های سیاست مداران و احزاب دچار سردرگمی می شوند و آنان را خسته و بی میل می کند. اما در معنای کلی ای که بدان اشاره شد عرصه ی سیاست همچنان مورد توجه مردم ایران است، نمونه های مذکور را مرور کرده و اتفاقات اخیر کنش سیاسی جامعه ی ایران را مشاهده نمائید تا سخن نویسنده اثبات گردد. (توجه ویژه به سیاست خارجی، توجه ویژه به رصد سیاسی مردم و تجمعات سیاسی دانشجویان و جوانان و...)

اما سخن اصلی نویسنده بعد از بیان این مقدمه، تحلیلی بر گفته ی سخنان رئیس جمهور محترم است که در همایش سراسری فرماندهان ناجا گفتند:‌ «پلیس مؤظف به اجرای اسلام نیست، هیچ پلیسی نمی‌تواند بگوید من این کار را کردم چون خدا گفته است، پلیس یک وظیفه بیشتر ندارد و آن هم اجرای قانون است. »سخنی که واکنش دلسوزان انقلاب و عالمان دینی را در پی داشت.

پرسش اینجاست که این سخن چه تأثیری در بستر سیاسی اجتماعی ایران دارد؟ باید دقت کرد و حتی دولت نیز متوجه این مسئله است که مردم در حال رصد اقدامات و گفته های دولت مردان هستند. رصدی که به ادعای نویسنده در طول تاریخ انقلاب کمتر شاهد آن بوده ایم. در چنین موقعیتی این گونه سخن راندن چه نقشی را در صحنه ی سیاسی به عمل می آورد؟

دولت با توجه به پروژه ی هسته ای که خود آن را عامل مرگ و حیات دولت کرده است، نیازمند همراهی مردم در نتیجه ی مذاکرات هسته ای است. باتوجه به این که نامگذاری سال توانست کمک بسیاری به دولت جهت این همراهی مردم و دولت میان یگدیگر داشته باشد، اما طیفی را که دولت خواهان همراهی آنان است، هنوز این همراهی را ندارند هرچند در رسانه ها مسئله فرق می کند. تأکید دولت بر اجرای قانون و تفکیک میان اسلام و قانون، هرچند غرض اصلی گوینده این تفکیک نباشد، اما در رسانه ها یک بازی برد برد است. زیرا بیان سخنان مبهم و چند پهلو این امکان را به دولت می دهد که بتواند از این ابهام بیشترین همراهی را کسب کند. اما این اتفاق هرچند با موضع عالمان دینی همراه شد، ولی به نظر نویسنده بیان این گونه سخن مردم فریب رئیس جمهور، دست خوش بازی های رسانه ای قرار می گیرد که همراهی طیف های مختلف جامعه با دولت را نتیجه دهد. خیالی که در ساحت عمل که شفاف و مشخص است پوچ می شود. از این دست سخنان بسیار است. از پول های کثیف بگیرید که برای دل زده کردن مردم از یک طیف سیاسی زده شد تا توهین هایی که به منتقدین دولت می شود. این ها فریب رسانه ای است که روزی گریبان دولت را خواهد گرفت.

 

 

 

 



[1] . Daniel gaxie