کنج دل...

صدای "من" را، از "کنج دل" بشنوید...

۶ مطلب با موضوع «جامعه شناسی» ثبت شده است

معرفی کتاب: سیر تفکر معاصر ج 3

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
سیدحسین امین جواهری

پرسش از علم

پرسش از علم

وقتی بخواهیم یک علم را از بیرون به آن نگاه کنیم چند وجه و چند سؤال برای ما بوجود خواهد آمد که علم پیش از شروع شدن باید بدان پاسخ دهد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

مسجد، یک نهاد اجتماعی

هرچه قدر انسان یک موضوع و مسیله ای را خوب و عمیق درک کند، قطعا این فهم و درک خود را در کنش و رفتار نشان خواهد داد. مثلا اگر کسی تشنگی را درک کند، در رفتار می توان اصرار و عزم او را دید که به دنبال آب است... از ویژگی علم است که خود را در رفتار ظاهر کند.

قطعا اگر تصور ما نسبت به مسجد روشن شود، تأثیر خود را در رفتار ما نشان خواهد داد. گاهی انجام یک رفتار براساس غریزه صورت می گیرد و گاهی براساس عادت. هردو رفتار برگرفته از غریزه و عادت، کیفیت رفتار را می کاهد. اما اگر اساس رفتار بر اختیار و آگاهی باشد، قطعا می توان آن را درست ارزیابی کرد و بهتر می توان عمل و کنش را قضاوت کرد.

مسجد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

مقاله ی چیستی جامعه و کیفیت آن


دریافت
عنوان: مقاله چیستی جامعه و کیفیت آن
حجم: 34.3 کیلوبایت

نویسنده: مدیر وبلاگ
توضیحات: مقاله ی چیستی جامعه و کیفیت آن / نشریه ی سمر ؛ بسیج دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران / سال 1393 خردادماه


*خوانشی از آراء علامه طباطبایی درباره ی جامعه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

بایدها و نبایدهای اسلامی کردن علوم انسانی

بایدها و نباید های اسلامی کردن علوم انسانی

برای فهم اسلامی کردن علوم،می بایست فهم و نگاه ما ما نسبت به علم و موضوع علم فهمی دقیق و مبنایی باشد. علوم انسانی محدود به تجربه تاکنون بخشی از نیازهای جامعه و انسان را شناخته و سپس توانسته راه حلی نه قطعی، پیشنهاد دهد. وقتی علم محدود به تجربه شد، ساحت علم و پرداخت علم نیز محدود خواهد شد. دانش تجربی و نگاه تجربی و به عبارت دیگر علم مصطلح هنگامی که از فلسفه جدا شد و از بستر جهان بینی فرار کرد، خود را در حصار تنگ حس و تجربه و شناخت از عالم و پدیده های آن محدود ساخت. به تعبیر آیت الله جوادی آملی، همه ی همت عقل حسی و تجربی کاوش در در علل قابلی است، یعنی فلان چیز، پیش از این چه بود و چه هست و سرانجام تحت تاثیر عوامل طبیعی دیگر چه خواهد شد. این مسیله به معنای محدود شدن دانش تجربی در سیر افقی اشیاء و پدیده ها و غفلت تام از سیر عمودی و صعودی طبیعت و جهان است.این غفلت زدایی از علوم انسانی و نشاندن مفاهیم و مسایل علوم انسانی در یک بستر عقلی و جهان بینی یکی از رویکردهای علمی است که مسلمانان برهانا مدعی هستند که این عمل سبب فهم دقیق بشر از عالم می شود. به این عمل اسلامی کردن علوم انسانی می گویند.وقتی ساحت علم و حکمت به نظر و عمل تقسیم شد و هرچه در اروپا زمان سپری می شد این دو ساحت از یکدیگر فاصله می گرفتند، نتیجه ی این روند، محدودیت دانش به تجربه و نگاه به دانش کاربرد و نیازهای مادی انسان را به همراه داشت. در گذشته به دلیل این پرداخت به علم و مسایل علم در یک مجتمع صورت می گرفت، مبانی و مبادی و پیش فرض ها تحلیل و تثبیت می شد و شاخه های دیگر علم با توجه به این تحلیل ها نمو می کرد. به عبارتی در نگاه و مواجهه ی انسان با علوم اگر نگاه دقیق و درستی باشد، پرداخت به آن نیز دقیق تر و راحت تر خواهد بود.اگر مقسم حکمت را فلسفه و وجود در نظر بگیریم و وجود را در دو ساحت نظری و عملی بررسی قرار دهیم این جدایی اتفاق افتاده در غرب، رخ نخواهد داد. همه ی گزاره ها که در حکمت عملی بیان می شود بر یک بستر عقلی و برهانی قرار می گیرد و این یعنی در نظر گرفتن یک بستر عقلی برای علم و پیوند علم با جهان بینی فلسفی و دقیق تر با جهان بینی توحیدی. این رفتار و این نگاه را اسلامی کردن علوم انسانی می نامیم. پس اسلامی کردن دانشگاه ها و علوم انسانی نه به معنای برگزار کردن نماز و دعا در دانشگاه و یا تنها تطبیق گزاره ها با آیات و روایات، بلکه اسلامی کردن علوم انسانی به معنای تعریف کردن رویکرد و نگاه به علم با توجه به بستر عقلی و برهانی و داشتن یک جهان بینی برای گزاره ها و مسایل علم است.هر انسان جویای دانشی، با پویایی و رشد علم و دانش موافق است، و چه بسیار است رشد علم و پویایی علم با انجام چنین کاری.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

آن چه باید جامعه شناسان آینده بدانند...

آن چه باید جامعه شناسان آینده بدانند...

بسیاری از گفته ها وشنیده ها و نوشته های جامعه شناسان حاکی از آن است که در بررسی پدیده ها باید مستقل عمل کرد! و برخی از افراد هم با عباراتی از قبیل؛ عدم نگاه ارزشی، عدم ورود نگاه دینی، پدیده های اجتماعی به مثابه یک شئ و ...، این سخن را ترویج می دهند!

اکنون سؤال این جاست که مگر می شود پدیده های اجتماعی را انسان مستقل بررسی کند؟ مگر پدیده های اجتماعی خود مستقل هستند که انسان آن ها را مستقل بررسی کند؟  گاهی در مشاهده ی واقعیت و برداشت از واقعیت باید توجه کرد که پیش فرض ها و پیش داوری ها و حتی گاهی وهمیات داخل نشود، به این معنا که در فهم واقعیت باید بتوان دقیق و صحیح برداشت کرد که ما را از مسیر تخیل و توهم نجات دهد. اما در برداشت واقیعت (که در این جا هم نمی توان مستقل عمل کرد، به عبارتی دیگر، برداشت از واقعیت هم خود نیازمند یک نظام فکری و روشی است) باید توجه کرد که معیار وشاخص هایی را انتخاب کرد که بتوان واقعیت های اجتماعی را همانطورکه هست فهم کرد.

بعد از فهم واقعیت، نیازمند بررسی واقعیت های اجتماعی هستیم، که مبین است که در بررسی ها، انسان نیازمند یک نظام فکری و فلسفی است. لذا انسان در تفکر کردن و در بررسی کردن پیرامون مسائل اجتماعی و موضوع جامعه شناسی، می بایست بر مبنای فکری خود عمل کند. حال سؤالی مطرح می شود که پس چه طور می توان در بررسی پدیده های اجتماعی مستقل عمل کرد؟ اگر بخواهم تنها اشاره ای کوتاه به جواب این سؤال بکنم، پاسخ آن این است که، امکان ندارد انسان در بررسی پدیده ها، مستقل عمل کند، زیرا انسان و تفکر وی، بر مبانی تفکری خود بنا می شود و این انسان به ظاهر مدعی استقلال، خود در بند مبانی و مبادی فکری خود است. اما پس چرا افرادی انسان ها را از ورود به مسائل اجتماعی با نگاه به اصطلاح ارزشی و دینی منع می کنند؟ در پاسخ به این سؤال می بایست، آن ها نگاه ارزشی و دینی را تعریف کنند! با توجه به مقدمه ای که عرض شد (انسان در بند نظام فکری و روشی و جهان بینی خود)، این امتناع، رفتاری دقیق و صحیحی نیست. شاید بتوان این گونه تبیین کرد که در بررسی پدیده های اجتماعی از برخی افراد خواسته می شود مبنای فکری ای را انتخاب نکنند که دین و جهان بینی دینی (و یا عبارت دقیق تری به نام جهان بینی توحیدی) نتیجه ی آن نظام فکری است! که این خواسته از ابتدا نادرست و نادقیق می باشد! مگر می شود انسان ها را از مبانی فکری خود جدا کرد...؟ مگر می شود در بررسی واقعیت های اجتماعی مانع ورود یک مبنای خاص شد؟ و ...

همه ی این عرایض را می توان با استدلال بیان کرد، که توضیح مفصل آن نیازمند زمان و مکان مناسب تری می باشد، اما باید در نظر گرفت که پدیده های اجتماعی در مبانی مختلف بررسی شود و متناسب با استدلال ها و روش های معقول و فلسفی با واقعیت ها تحلیل می شود. بنابراین صحت گزاره های جامعه شناسی در مشهورات نیست، بلکه در مبانی و متناسب با واقعیت های اجتماعی است که باید به آن دقت کرد، مشهوراتی که توان فکر کردن و خلاقیت را در انسان ها ضعیف می کند و باید جامعه شناسان فردا به این نکته توجه کنند که هر مفهوم و گزاره ای در علم جامعه شناسی برگرفته از مبنایی است که خود نیازمند یک نظام فلسفی است و احکام و عوارض پیرامون موضوع جامعه شناسی نیازمند یک نظام روشی است که بتوان به نتایجی نزدیک به واقعیت برسیم.

پس می توان نتیجه گرفت، علم جامعه شناسی برگرفته از یک نظام فلسفی است و نتایج برگرفته از آن در موضوع جامعه شناسی دارای یک نظام روشی و مفهومی است. لذا هیچ کس نمی تواند یک نظام فلسفی را (مثلا نظام فلسفی در خدمت مسلمانان) از ورود به یک موضوع خاص منع کند و متأسفانه این سخن ها در کلاس ها و راهروهای دانشکده زیاد به گوش می رسد...

این نکته ظریفی است که باید جامعه شناسان آینده به آن توجه کنند، تا آن ها مانند بعضی از افراد، در توهمات ساخته ی خود زندگی نکنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری