کنج دل...

صدای "من" را، از "کنج دل" بشنوید...

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

بن بست دروس معارف...

 

نوشتن از مسئله ای که همه ی دانشجویان درگیر آن هستند هم کار مشکلی است و هم کاری راحت. راحت به این خاطر که بستر این نوشته قابل فهم برای قشر دانشجو است و سختی آن به این خاطر که این مسئله زاییده ی یک تجربه ی زیسته و شخصی نویسنده است که البته سعی شده است با نگاهی عمیق تر به این مسئله بپردازد.

در پیچ و خم های درسی دانشگاه به کوچه هایی برخورد می کنید که بیشتر شبیه بن بست ها هستند تا مسیری برای رسیدن به مقصد! دروس معارف در دانشگاه ها، بن بستی است ساخته شده توسط خود که به فکر عریض کردن آن هستند نه این که این بن بست را به کوچه ای از دانایی و اندیشوری تبدیل کنند...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

آن چه باید جامعه شناسان آینده بدانند...

آن چه باید جامعه شناسان آینده بدانند...

بسیاری از گفته ها وشنیده ها و نوشته های جامعه شناسان حاکی از آن است که در بررسی پدیده ها باید مستقل عمل کرد! و برخی از افراد هم با عباراتی از قبیل؛ عدم نگاه ارزشی، عدم ورود نگاه دینی، پدیده های اجتماعی به مثابه یک شئ و ...، این سخن را ترویج می دهند!

اکنون سؤال این جاست که مگر می شود پدیده های اجتماعی را انسان مستقل بررسی کند؟ مگر پدیده های اجتماعی خود مستقل هستند که انسان آن ها را مستقل بررسی کند؟  گاهی در مشاهده ی واقعیت و برداشت از واقعیت باید توجه کرد که پیش فرض ها و پیش داوری ها و حتی گاهی وهمیات داخل نشود، به این معنا که در فهم واقعیت باید بتوان دقیق و صحیح برداشت کرد که ما را از مسیر تخیل و توهم نجات دهد. اما در برداشت واقیعت (که در این جا هم نمی توان مستقل عمل کرد، به عبارتی دیگر، برداشت از واقعیت هم خود نیازمند یک نظام فکری و روشی است) باید توجه کرد که معیار وشاخص هایی را انتخاب کرد که بتوان واقعیت های اجتماعی را همانطورکه هست فهم کرد.

بعد از فهم واقعیت، نیازمند بررسی واقعیت های اجتماعی هستیم، که مبین است که در بررسی ها، انسان نیازمند یک نظام فکری و فلسفی است. لذا انسان در تفکر کردن و در بررسی کردن پیرامون مسائل اجتماعی و موضوع جامعه شناسی، می بایست بر مبنای فکری خود عمل کند. حال سؤالی مطرح می شود که پس چه طور می توان در بررسی پدیده های اجتماعی مستقل عمل کرد؟ اگر بخواهم تنها اشاره ای کوتاه به جواب این سؤال بکنم، پاسخ آن این است که، امکان ندارد انسان در بررسی پدیده ها، مستقل عمل کند، زیرا انسان و تفکر وی، بر مبانی تفکری خود بنا می شود و این انسان به ظاهر مدعی استقلال، خود در بند مبانی و مبادی فکری خود است. اما پس چرا افرادی انسان ها را از ورود به مسائل اجتماعی با نگاه به اصطلاح ارزشی و دینی منع می کنند؟ در پاسخ به این سؤال می بایست، آن ها نگاه ارزشی و دینی را تعریف کنند! با توجه به مقدمه ای که عرض شد (انسان در بند نظام فکری و روشی و جهان بینی خود)، این امتناع، رفتاری دقیق و صحیحی نیست. شاید بتوان این گونه تبیین کرد که در بررسی پدیده های اجتماعی از برخی افراد خواسته می شود مبنای فکری ای را انتخاب نکنند که دین و جهان بینی دینی (و یا عبارت دقیق تری به نام جهان بینی توحیدی) نتیجه ی آن نظام فکری است! که این خواسته از ابتدا نادرست و نادقیق می باشد! مگر می شود انسان ها را از مبانی فکری خود جدا کرد...؟ مگر می شود در بررسی واقعیت های اجتماعی مانع ورود یک مبنای خاص شد؟ و ...

همه ی این عرایض را می توان با استدلال بیان کرد، که توضیح مفصل آن نیازمند زمان و مکان مناسب تری می باشد، اما باید در نظر گرفت که پدیده های اجتماعی در مبانی مختلف بررسی شود و متناسب با استدلال ها و روش های معقول و فلسفی با واقعیت ها تحلیل می شود. بنابراین صحت گزاره های جامعه شناسی در مشهورات نیست، بلکه در مبانی و متناسب با واقعیت های اجتماعی است که باید به آن دقت کرد، مشهوراتی که توان فکر کردن و خلاقیت را در انسان ها ضعیف می کند و باید جامعه شناسان فردا به این نکته توجه کنند که هر مفهوم و گزاره ای در علم جامعه شناسی برگرفته از مبنایی است که خود نیازمند یک نظام فلسفی است و احکام و عوارض پیرامون موضوع جامعه شناسی نیازمند یک نظام روشی است که بتوان به نتایجی نزدیک به واقعیت برسیم.

پس می توان نتیجه گرفت، علم جامعه شناسی برگرفته از یک نظام فلسفی است و نتایج برگرفته از آن در موضوع جامعه شناسی دارای یک نظام روشی و مفهومی است. لذا هیچ کس نمی تواند یک نظام فلسفی را (مثلا نظام فلسفی در خدمت مسلمانان) از ورود به یک موضوع خاص منع کند و متأسفانه این سخن ها در کلاس ها و راهروهای دانشکده زیاد به گوش می رسد...

این نکته ظریفی است که باید جامعه شناسان آینده به آن توجه کنند، تا آن ها مانند بعضی از افراد، در توهمات ساخته ی خود زندگی نکنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری