* حاشیه ای به حاشیه ی همایش هشت دهه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران

هرکسی در هر موقعیتی اجتماعی ای که قرار دارد، یکسری داشته ها و سرمایه هایی دارد، که مدیون بستر اجتماعی خود است. مثلا هنگامی که یک دانشجوی دکتری هیأت علمی می شود، ابتدا به خاطر موقعیتی که درون آن بوده است و توانسته است تحصیلات خود را مناسب سپری کند و سپس به خاطر شرایط ساختاری که دانشجو را با ساختار هماهنگ کرده، همه ی این ها باعث شده است که وی در این موقعیت اجتماعی نفس بکشد.. به عبارتی موقعیت اجتماعی همه ی سرمایه ای است که یک فرد می تواند داشته باشد. در موقعیت اجتماعی، فرد هنجارهای آن موقعیت و ساختار را باید قدر بداند که در صورت واگرایی و پس زدن آن، موقعیت وی دچار مخدوش می شود. پس مناسب است که هر انسانی برای زنده ماندن در محیط اجتماعی خود به هنجارها و قوانین پیرامونی خود احترام گذاشته و بتواند همگرایی میان خود و قوانین و هنجارها را بوجود آورد.

هنگامی که فردی مرتکب جرم می شود، یعنی خلاف هنجارهای محیط اجتماعی خود اقدام می کند، سرمایه های خود را به تناسب شدت جرم مرتکب شده، از دست می دهد و باعث ترد شدن از محیط خود می گردد. گاهی این فاصله در شرایط اجتماعی بوجود می آید و گاهی ساختار او را برای تداوم آرامش و هنجارهای اجتماعی، فرد را از ساحت اجتماع خارج نموده. این گونه است که معنای جرم و مجرم ضرورت پیدا می کند و در جامعه و برای حیات یک جامعه باید جرم و مجرم را کنترل کرد.

بعد از گذر از این مقدمه، به همایش هشت دهه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران بپردازم که پرسش های زیادی را با خود به همراه داشت، اما پرسشی که نویسنده را برآن داشت تا دست به قلم برد، این است که رفتارهای ضد هنجاری و خلاف قانون در این همایش چه معنایی دارد؟ این که کسی که در ساختار قرار گرفته است و این اعتبار و هویت وی برگرفته از اعتماد ساختار است به او، و این که قانون، موقعیت اجتماعی او را فراهم کرده است، چه می شود که به صورت ناشیانه فردی و معاونی پا می گذارد بر روی سرمایه های خود و همه آن را نادیده می گیرد؟ جامعه شناسی که بر ضوابط اجتماعی پایبند نباشد، تنها بلندگویی خواهد شد برای هر داده ای.

هرچه فرد سرمایه ی بیشتری داشته باشد، تبعات خلاف هنجار رفتار کردن وی نیز بیشتر خواهد شد، پس احتیاط و دقت نیز باید بیشتر گردد. سخنی که در آخر این همایش در حمایت از یک مجرم زده شد، فردی که تابع قوانین این نظام مجرم شناخته شده است و در حال سپری کردن تبعات رفتار غیر قانونی خود است، سؤالی به ذهن دانشجو خطور می کند و آن این که مشروعیت خود فرد معاون از همین پایندی وی به قانون و هنجار اجتماعی است، پس چه می شود که وی سراسیمه و با ذوق زدگی می گوید: جای ..... عزیز در میان ما خالی است! آیا او می خواهد همه ی سرمایه های خود را از دست بدهد؟ سرمایه هایی که با همین احترام به قانون و هنجارها او را به جایگاه استادی و معاونتی رساند. آیا واقعا جای یک مجرم در میان خالی است؟ هرچند آن فرد دوستانی داشته باشد، اما او در حوزه ی سیاست و در حوزه ی قوانین این نظام دست به کاری خلاف قانون زده است، پس دوستی با سپری کردن دوره ی مجازات مجرم دو مقوله ی جداست و احترام هرفرد هرچند خبط و اشتباه از او سرزند واجب است. اما سؤال این جاست که واقعا شخصیت دیگری که در این همایشی که برای پاسداشت متفکران و عالمان اجتماعی برگزار شد، وجود نداشت که جایش در میان ما خالی باشد؟ دانشجویان این گونه سخن ها را به حساب فریب خوردن در فضای سیاسی می گذارند اما جا داشت که این گونه فریب خوردنی در میان اساتید دیده نمی شد، زیرا دانشگاه جای جولان دادن به سیاست بازی برخی افراد و احزاب نیست.