کنج دل...

صدای "من" را، از "کنج دل" بشنوید...

۷ مطلب با موضوع «"من"» ثبت شده است

مقاومت در انقلاب اسلامی (3)

برش سوم:

در ادامه ی آن چه در بخش دوم بیان شد سوم سخن را آغاز می کنیم با ادامه ی سیر مقاومت در دنیای امروز به خصوص در انقلاب اسلامی. هر انقلابی در جهان و هر تحولی نیازمند یک صبر و مقاومتی است. انقلاب اسلامی ایران از سال 42 تا سال 57 سراسر صبر و مقاومت است، ولی از جنس فطری و الهی آن. ایستادن در برابر تبعیدها، تظاهرات ها، زندان ها، شکنجه ها، کشتارها و ...، نیازمند یک انگیزه و قدرتی است که تردید در آن راهی نداشته باشد. انگیزه ای برای برپایی حکومت اسلامی و تمدن اسلامی و قدرتی از جنس قدرت الهی تنها بستری است که می تواند این گونه در دنیای سیاست هم آن را با معنویت آغشته کند. و اوج این ایثار و صبر و مقاومت در برابر کفر و جبهه ی باطل را می توان در دوران درخشان جنگ تحمیلی دید. مقاومت در برابر استکبار و زور گویی های قدرتمندان جهان و رویارویی با آنان با همان پشتوانه ای که ذکر شد، تاریخ را جور دیگری رقم زد و تاریخ تا به حال این گونه رخدادهایی را لمس نکرده بود. خالقان این عرصه ی شگفتی تنها با مقاومت در برابر زورگویی ها و قدرتخواهی های استکباران جهان توانستند که پیروز شوند. کمی بیشتر رصد کنیم خواهیم دید که این قدرت در جهان اسلام زنده شده است و در تلاش هستند که بتوانند با مقاومت بر سلطه طلبان چیره شوند. نیم نگاهی به جهان اسلام و بیداری اسلامی و امروزه مقاومت در لبنان و سوریه و عراق، باید بر خط مقاومت حرکت کنند و مردم این گونه تربیت شوند و آموزش ببینند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

مقاومت در طول تاریخ شیعه (2)

برش دوم:

با توجه به بخش اول و در ادامه ی آن این گونه دوم سخن را آغاز می کنیم؛ رخدادها و شواهد تاریخی بسیاری را در جهان اسلام می توان یافت که مقاومت ریشه ی آن ها بوده است برای ارتقای شخصیت فردی و اجتماعی مسلمانان. اما شاید نقطه ی عطفی که در جهان اسلام بخواهیم نام ببریم، واقعه ی عاشوراست. اسطوره ها و الگوی های بشری به دنبال این هستند که قوای فطری و انسانی انسان را جهت دهی و رشد دهند. واقعه ی کربلا برای تمام بشریت این پیام را داشت که انسان بر اساس فطرت خود باید در مقابل ظلم بایستد تا مسیر کمال را بپیماید. الگوهای بشری این پیام و امر را به جهانیان می دهند که مقاومت در برابر ظلم و بی عدالتی و هرآن چه انسان را از انسانیت خود دور می کند مایه ی شکوفایی انسان و در کل باعث شکوفایی جهان خواهد شد و این دستور و ارشاد توسط آنان باید در رفتار و عمل آن ها هویدا باشد. اسلام نیز به عنوان مسیری حق همواره با باطل در تقابل و در تضاد بوده است و واقعه ی عاشورا، از ابتدای سفر تا هنگامه های شوم شهر شام همه نشان از صبر و مقاومت می دهد که حق تعالی وعده داده است که پیروزی از آن جبهه ی حق است و این وعده ای است محقق.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

مقاومت از معنا تا واقعیت آن (1)

برش اول:

در اول سخن از مقاومت، می بایست آن را تعریف و تبیین کرد تا بتوان نشانه های آن را در نقاط عطف تاریخ اسلام و اوضاع کنونی جهان یافت. معنایی که در کتب فرهنگ لغت ذکر شده است می تواند تعریف ساده و صحیحی باشد. در فرهنگ لغت دهخدا مقاومت ایستادگی و برابری و مقابلی و در فرهنگ لغت عمید، پایداری نمودن، دوام و استحکام نیز تعریف شده است. اما سؤالی که برای مخاطب بوجود خواهد آمد این است که مقاومت را یک رفتار و یک کنش دید یا یک واکنش آن را تلقی کرد؟ فرصت و مجال شرح و تفسیر این مفهوم نیست، اما به طور خلاصه می توان گفت که؛ در نگاه فیلسوفان الهی هویت فرد انسان معلول و محصول در هم کنش و تعامل سه عنصر است: فطرت الهی، طبیعت پیرامون، محیط اجتماعی. منشأ و خاستگاه انسانیت انسان، همین فطرت است. قدرت مقاومت و ایستادگی نیز برگرفته از همین فطرت است، از این رو انسان با قدرت مقاومت و پایداری می تواند اصالت الهی خود را نگه دارد. این مقاومت موجود در فطرت بشری، انسان را از اقتضائات ضد انسانی محیط اجتماعی و حتی رخدادها و جبر طبیعت حفظ خواهد کرد. اگر این قدرت در انسان نبود او مدت ها بود که در طبیعت نابود شده بود. لذا ایستادگی کردن در برابر الزام ها و تحمیل های اجتماع و یا طبیعت برگرفته از قوه ی مقاومت در فطرت است. (برگرفته از کتاب فلسفه تاریخ شهید مطهری) در این جا به مقاومت در عرصه ی اجتماعی اشاره خواهد شد. زیرا رشد این قدرت در عرصه ی اجتماعی رشدی هم فرهنگی و هم انسانی است. پس هرآن چه مانع رشد و کمال فطری باشد، مقاومت در برابر آن بوجود خواهد آمد. در بخش های بعدی به این ایستادگی در طول تاریخ شیعه خواهیم پرداخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

داستان های مرد و بانو (1)*

داستان های مرد و بانو


بانو...

بزرگی من را از جمعیتی که کنارش بودند کنار کشید و به من گفت: زندگی نمایش نیست، که تو بازیگرش باشی، در زندگی تو، فقط "من" معنا پیدا می کند، نه دیگری.


در راه خانه، صدای مرد، در گوشم تکرار می شد، گویا در مسیر همراه من بود و جمله اش را تکرار می کرد، "تو بازیگر نیستی...!"

ترسی در دلم نشسته است، ترسی از جنس ابهام، که آیا او همه چیز را می دانست؟ این که من او را دوست دارم؟ این که دنیا رو در رسیدن به او می دانم؟ این که آرامش خود را در با او بودن می جویم؟ این که اوست که می تواند گریه ها و دردهای من را تسکین دهد؟ این که اوست خنده هایم را معنا می دهد؟ اصلا او میدانست که معنای زندگی من همه شده است او....

من بازیگری هستم برای زندگی دیگری، نه زندگی خود! من، نه، من نه، اوست که به این جسم می گوید چگونه بازی کند. اوست که می گوید برای کی بازی کنم. اوست که می گوید بخند و گریه کن... پس من کی خودم باشم؟ او به من چه می گوید، می گوید خودم باشم؟ 

رسیدم به خانه، پشت سرم را نگاه کردم، هنوز مرد در کنارم بود، لبخندی بهش زدم و گفتم: 

«بریم تو... امشب هم بانو شام درست نکرد برای مردش!» مثل همیشه مرد لبخند زد.

بازهم با سکوت با مرد وارد خانه شدم... سکوتی که در طول مسیر گفته های ناگفته ای در میانمان رد و بدل شد... 



* علت تقریر این داستان، تمایل اطرافیان جهت امر ازدواج است، و لا غیر...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

نرمش قهرمانانه و مذاکرات هسته ای؟!!!

سلسله نقدها به مذاکرات هسته ای و توافق نامه ی هسته ای:
"نرمش قهرمانانه و مذاکرات؟!"

یک: ایران به مثابه یک کشور خاص؟!!!
پذیرفتن ایران به یک عضو خاص و یا کشور خاص و استثنا و ویژه، توسط سیاستمداران عرصه ی سیاست گذاری های سیاست بین المللی (!)، خود یک نقص اساسی است. نقصی که ناشی از کج فهمی انقلاب اسلامی و تاریخ انقلاب اسلامی است. در طول انقلاب اسلامی، سعی شد به جهانیان ثابت کنیم، ایران کشوری است که مردم در مدیریت آن نقش دارند و مردم آن را انتخاب کردند و همیشه در طول تاریخ برای کسانی که چشم واقع بینی داشته باشند این صحنه ها قابل مشاهده است... و می توان شنید صدای ناب انقلاب اسلامی را.
وقتی در مذاکرات این پیش فرض - یا ناخودآگاه یا خودآگاه - گرفته می شود که ایران یک کشور خاص و استثنایی در عرصه ی بین الملل است، نتیجه اش این می شود که خود را محدودتر از قوانین بین المللی کنیم. ما عضو خاص و یا کشور خاص نیستیم، ما مانند چندین کشور دیگر در جهان عضو NPT هستیم و خود را ملزم به همکاری در سطح قوانین NPT می دانیم و در عمل هم بیش ازین را ثابت کردیم! اما چیزی که در مذاکرات بر ما تحمیل شد، پذیرفتن این نگاه خاص و استثنایی بودن است! متأسفانه این نگاه سبب می شود نقشه ای را بپذیریم که به یک کشور عادی تبدیل شویم! نقشه ای که استقلال ما را مخدوش خواهد کرد...
این نگاه سبب می شود، شما بپذیرید که؛ گذشته ی ایران مشکل اساسی داشته است، پذیرفته اید که قطعنامه ها علیه ایران، مشروعیت دارد، پذیرفته اید که از حقوق مسلم بین المللی خود کوتاه بیایید، پذیرفته اید که تکالیفتان بیشتر از دیگر کشورهاست، پذیرفته اید که اهداف راهبردی کشور خود، دردسر ساز است و باید تعدیل (برفرض طرف مقابل) شود، پذیرفته اید که باید تحت نظارت کدخدایان جهان باشید، پذیرفته اید که ....!!! 
این است که راه این سی سال رفته را نباید با نگاه های غلط از بین برد! ما باید پایبند شعار حقیقی انقلاب باشیم، پایبندی نه در زبان، بلکه در نگاه و ایمان خود به اصول انقلاب، شعار "استقلال، آزادی جمهوری اسلامی"

* آقای عراقچی: مواردی همچون اینکه پرونده ایران بسته است، قابل مذاکره نیست را کنار گذاشتیم و قبول کردیم که طرف مقابل نگرانی هایی دارد که برخی از این نگرانی ها بجا است. البته نمی‌گویم که به حق است. می توان درک کرد که چرا چنین نگرانی هایی وجود دارد، لذا با پاسخ دادن به این نگرانی ها سعی می کنیم آنها را رفع کنیم.
* آقای عراقچی: بپسندیم یا نه، قطعنامه‌های شورای امنیت ما را به یک مورد خاص تبدیل کرده است...!!!
* بند آخر توافق نامه ی منتشر شده از سوی طرف مقابل: (البته هنوز این طرف تأیید کامل و رد کامل این نوشته را نکرده است!)
Following successful implementation of the final step of the comprehensive solution for its full duration, the Iranian nuclear programme will be treated in the same manner as that of any non-nuclear weapon state party to the NPT.
می توان این گونه خلاصه کرد، که بعد از انجام مراحل اعتماد سازی (سه گام بلندمدت)، ایران مثل دیگر کشورهای عضو npt می تواند فعالیت کند!!!!


سیدحسین امین جواهری
نوشتِ یک
بهمن ماه سال 92
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

بن بست دروس معارف...

 

نوشتن از مسئله ای که همه ی دانشجویان درگیر آن هستند هم کار مشکلی است و هم کاری راحت. راحت به این خاطر که بستر این نوشته قابل فهم برای قشر دانشجو است و سختی آن به این خاطر که این مسئله زاییده ی یک تجربه ی زیسته و شخصی نویسنده است که البته سعی شده است با نگاهی عمیق تر به این مسئله بپردازد.

در پیچ و خم های درسی دانشگاه به کوچه هایی برخورد می کنید که بیشتر شبیه بن بست ها هستند تا مسیری برای رسیدن به مقصد! دروس معارف در دانشگاه ها، بن بستی است ساخته شده توسط خود که به فکر عریض کردن آن هستند نه این که این بن بست را به کوچه ای از دانایی و اندیشوری تبدیل کنند...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

نفسی تازه


با نام آغازگر هستی

 

... همیشه با نفس تازه راه باید رفت

و فوت باید کرد

که پاک پاک شود صورت طلایی مرگ.

کجاست سنگ رنوس؟

من از مجاورت یک درخت می آیم

که روی پوست آن دست های ساده غربت اثر گذاشته بود:

به یادگار نوشتم، خطی ز دلتنگی...

"سهراب سپهری - مسافر"

 

 

بس است...

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری