کنج دل...

صدای "من" را، از "کنج دل" بشنوید...

دانشجو آداب دارد

*به مناسبت روز دانشجو / 16 آذر

دانشجو خود را در لفظ "دانشجو" پنهان کرده است، در جست و جوی دانش. اما این همه ی معنای دانشجو نیست، همیشه واژه ها در بیان معنای مطلق ناموفق بوده اند و این بار نیز لفظ دانشجو در بیان معنا محدود است. کسی که در جست و جوی دانش است، این معنای ظاهری است که از لفظ دانشجو می توان داشت، و خود این معنا، معانی مختلفی را می گشاید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

فلسفه تاریخ؛ کالینگوود

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
سیدحسین امین جواهری

پرسش از علم

پرسش از علم

وقتی بخواهیم یک علم را از بیرون به آن نگاه کنیم چند وجه و چند سؤال برای ما بوجود خواهد آمد که علم پیش از شروع شدن باید بدان پاسخ دهد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

مسجد، یک نهاد اجتماعی

هرچه قدر انسان یک موضوع و مسیله ای را خوب و عمیق درک کند، قطعا این فهم و درک خود را در کنش و رفتار نشان خواهد داد. مثلا اگر کسی تشنگی را درک کند، در رفتار می توان اصرار و عزم او را دید که به دنبال آب است... از ویژگی علم است که خود را در رفتار ظاهر کند.

قطعا اگر تصور ما نسبت به مسجد روشن شود، تأثیر خود را در رفتار ما نشان خواهد داد. گاهی انجام یک رفتار براساس غریزه صورت می گیرد و گاهی براساس عادت. هردو رفتار برگرفته از غریزه و عادت، کیفیت رفتار را می کاهد. اما اگر اساس رفتار بر اختیار و آگاهی باشد، قطعا می توان آن را درست ارزیابی کرد و بهتر می توان عمل و کنش را قضاوت کرد.

مسجد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

حدیث

گل

عَنْ عَلِیّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا، عَنْ آبَائِهِعلیهم السلام عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَعلیه السلام أَنَّهُ قَالَ؛

«تَعَطَّرُوا بِالِاسْتِغْفَارِ لَا تَفْضَحَنَّکُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ» 

با استغفار خود را خو‌شبو کنید؛ وگرنه بوی گناه شما را مفتضح خواهد کرد

* گوش دادن مناجات امیرالمومنین و طلب استغفار حال و روز این شب ها

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری
خوب ماندن، به امید رسیدن

خوب ماندن، به امید رسیدن

طبیعت

طبیعت و دنیایی که در آن نفس می کشیم... همه برآن است که خوب بودن و خوب ماندن را تمرین کنیم

این ها نشانه هایی است از تو، که خوب بودن معنا پیدا می کند برای رسیدن به تو...

خدایا، ما را در حلقه ی اولیاء خود قرار ده و شیرینی وصالت را به ما بچشان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

مقاله شناخت دین

دریافت
عنوان: شناخت دین
حجم: 310 کیلوبایت

نویسنده: مدیر وبلاگ

زمان پژوهش: سال 1389

پژوهشی پیرامون مفهوم دین و گستره ی دین، البته بنا بود این تحقیق کامل شود که فرصتی برای تکمیل آن بوجود نیامده است. به امید کامل شدن پژوهش.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

مقاله ی چیستی جامعه و کیفیت آن


دریافت
عنوان: مقاله چیستی جامعه و کیفیت آن
حجم: 34.3 کیلوبایت

نویسنده: مدیر وبلاگ
توضیحات: مقاله ی چیستی جامعه و کیفیت آن / نشریه ی سمر ؛ بسیج دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران / سال 1393 خردادماه


*خوانشی از آراء علامه طباطبایی درباره ی جامعه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

داستان های مرد و بانو (2)*

داستان مرد و بانو (2)


مرد


زندگی آنقدرها هم ساده نیست، این که پسری با انتخابی "مرد" شود و یا دختری با تأییدی "بانو"، این شدن ها آسان نیست.هیچ شدنی آسان و راحت نیست.

هر انتخابی و رسیدن به هر انتخابی سخت است، حتی اگر انتخاب های روزانه باشد. سخت نه به معنای طاقت فرسا بودن بلکه به معنای مشکل بودن. مشکل در انتخاب یعنی آن که باید "او" را در هر انتخابی در نظر گرفت و این سخت است. "او" را در نظر گرفتن در انتخاب ها، با "تو" را دیدن سخت است. دعوای عالم دعوای "او" و "تو" و "من" هاست. که همیشه "او" برنده است و من و تو بازنده. عرصه عرصه ی رقابت نیست، دعوا هم نیست، رقابت و دعوا وهم است در نوشته های من که نمی توانم خود را در طول "او" ببینم، عرصه عرصه محبت است که همیشه محبت او بر عالم غالب می شود.

آن روز که تو را انتخاب کردم، در حقیقت او را انتخاب کردم، چون تو نسیم او را باخود همراه داشتی و من را با نگاهت مست او می کردی. من عاشقانه دوستت دارم و می بویمت چون عاشقانه او را دوست می دارم. این قاعده ی عالم است که همه برای او هستند، حتی "تو" و "من".

در حقیقت، معنای "من" مرد می شود و "تو"، بانو، این است که،  ما  "او" می شویم و هر "ما" شدنی سخت است. این بود پرسشی که من را در دنیای جوانی به خود مشغول کرده بود و جوابش را کنون یافتم،تو: چرا "من"؟ من: چون  "او".

*این بی نظمی در الفاظ به خاطر ضعف واژه ها نیست، به خاطر وسعت معانیست.




۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

داستان های مرد و بانو (1)*

داستان های مرد و بانو


بانو...

بزرگی من را از جمعیتی که کنارش بودند کنار کشید و به من گفت: زندگی نمایش نیست، که تو بازیگرش باشی، در زندگی تو، فقط "من" معنا پیدا می کند، نه دیگری.


در راه خانه، صدای مرد، در گوشم تکرار می شد، گویا در مسیر همراه من بود و جمله اش را تکرار می کرد، "تو بازیگر نیستی...!"

ترسی در دلم نشسته است، ترسی از جنس ابهام، که آیا او همه چیز را می دانست؟ این که من او را دوست دارم؟ این که دنیا رو در رسیدن به او می دانم؟ این که آرامش خود را در با او بودن می جویم؟ این که اوست که می تواند گریه ها و دردهای من را تسکین دهد؟ این که اوست خنده هایم را معنا می دهد؟ اصلا او میدانست که معنای زندگی من همه شده است او....

من بازیگری هستم برای زندگی دیگری، نه زندگی خود! من، نه، من نه، اوست که به این جسم می گوید چگونه بازی کند. اوست که می گوید برای کی بازی کنم. اوست که می گوید بخند و گریه کن... پس من کی خودم باشم؟ او به من چه می گوید، می گوید خودم باشم؟ 

رسیدم به خانه، پشت سرم را نگاه کردم، هنوز مرد در کنارم بود، لبخندی بهش زدم و گفتم: 

«بریم تو... امشب هم بانو شام درست نکرد برای مردش!» مثل همیشه مرد لبخند زد.

بازهم با سکوت با مرد وارد خانه شدم... سکوتی که در طول مسیر گفته های ناگفته ای در میانمان رد و بدل شد... 



* علت تقریر این داستان، تمایل اطرافیان جهت امر ازدواج است، و لا غیر...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

انقلاب اسلامی، پاسخ به کدامین مسیله؟

دریافت مقاله
عنوان: مقاله
حجم: 294 کیلوبایت
توضیحات: نویسنده:سید مجتبی امین جواهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

وقتی جهل نماد می شود...!

مصدق

(اول نوشت: این نوشته بعد از برنامه ی انجمن اسلامی دانشگاه تهران نوشته شده است، که در پوستر این برنامه، دکتر مصدق، به عنوان نماد مبارزه با ضد اسکتبار معرفی شده بود)

قصد نگارنده در این نوشته این نیست که به تحلیل نماد شناسی بپردازد و فرق میان نماد و نشانه و یا سخن از افلاطون و تاریخ نماد شناسی داشته باشد. که البته در مقدمه ی این نوشته باید بدانیم که، نماد به چیزی درون خود ارجاع می دهد ولی نشانه به چیزی خارج از خودش ارجاع می دهد. لذا نماد سخن از یک الگویی در درون است.

وقتی یک اجتماعی برای خود الگو و نمادی انتخاب می کنند برای مفاهیم و مواضع خود افق سازی می کند. نویسنده در ارتباط با نمادین شدن دکتر مصدق در مبارزه با استبداد و استعمار چند خطی درباره ی ایشان نوشته است تا بماند در تاریخ این بستر علمی و دانشگاهی تا آیندگان این را تصور نکنند که گذشتگان جاهلان عصر خود بودند بی آنکه خود بدانند.

هستند و خواهند بود افرادی که یا خودآگاه و ناخودآگاه از جهل و نادانی، استفاده ی شخصی یا سیاسی و به تعبیری سوء استفاده می کنند. تا جایی که واقعیت را آن گونه متصور می شوند که خود خواهند نه آن گونه که هست. و این مسئله افرادی که به دنبال حقیقت نیستند را با خود همراه می کند و این گونه جریانی از نادانان به راه می افتد تا به دیگران بفهمانند آن چه خود تصور می کنند و واقعیت می پندارند.

بعد از این مقدمه پرداخته شود به تبیین شخصیت دکتر مصدق، به این خاطر که در تاریخ سرگذشت ایران که با توجه به پشتوانه ی دینی این ملت، همیشه استکبار ستیزانه و ضد استبداد بوده است، جایگاه ایشان فهم شود، که البته فهم جایگاه ایشان این کمک را خواهد کرد که دیگر به دیگران اجازه داده نشود تا تاریخ را آن طور که منافع شخصی و سیاسی خود است تقریر کنند بلکه این آگاهی از تاریخ، آن ها را سبب شود تا به خبط و جسارت خود پایان بخشند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

دانشگاه ساکن یا آرام...؟!

دانشگاه تهران


دانشگاه و دانشگاهیون در مسیر انقلاب اسلامی جایگاهی دارند، این جایگاه و نقش در این مسیر را راهبر آن نشان می دهد، راهبری امام خمینی و مقام معظم رهبری و تبیین این نقش سبب می شود کارایی دانشگاه بیشتر شود و تأثیر بیشتری در انقلاب و پیشرفت آن داشته باشد.

در طی این چند سال و مدیریت دکتر رهبر در دانشگاه تهران، باید بررسی شود که این نقش چگونه فهم شده است و تحقق پذیرفته. تغییر مدیریت در دانشگاه ها اگر در راستای بالای بردن کیفیت مدیریت گردد می تواند به ایفای هرچه بهتر نقش دانشگاه در انقلاب کمک کند. شاید تغییر دکتر رهبر شخصیت حقوقی ایشان سبب دلگرمی و نشاط شود نشاطی از جنس فهم مذکور در خط بالا. البته این نشاط برگرفته از خوشی های بچه گانه و سیاسی و رفتارهای کودکانه ای مانند پخش شیرینی و بیان تبریک و ... نیست، دلگرمی از آن جهت که مدیران بهتری بر سر کار آیند تا به اهداف انقلاب و اسلام توجه بهتر و بیشتری داشته باشند. افرادی که بتوانند جایگاه و نقش دانشگاه را در انقلاب درک کنند و در عمل پیاده کنند. هر کس و با هر لباسی اگر غایتی دیگر برای دانشگاه متصور بود باید به او تذکر داد و در صورت تکرار او را از این جایگاه خلع کرد.

بدیهی است و باشناختی که نویسنده از دکتر رهبر دارد، مدیریت ایشان همراه با ضعف ها و قوت ها همراه بوده است. ضعف هایی از روی غفلت و قوت هایی از روی آگاهی. برای مثال یکی از ضعف های تشخیصی و مدیریتی این چند سال، آرام کردن فضای دانشگاه به هر قیمتی است. آرام کردن به معنای ایجاد فضایی برای فعالیت علمی و نشاط علمی و سیاسی است. برخی از تشخیص ها و رویکردهای مدیریتی دانشگاه سبب می شد که آرام شدن فضای دانشگاه با ساکن شدن یکی می شود. ساخت دانشگاهی ساکن و خشک با شعار دانشگاه آرام. این مسیر و نحوه ی مدیریت یک رکود علمی و سیاسی در دانشگاه ها را نمایان کرد و گمان امنیتی شدن دانشگاه پررنگ شد. این نقطه ی تاریک در اداره ی دانشگاه ایجاد انحراف دانشگاه از خط خود و کُند شدن نقش آفرینی دانشگاه در مسیر انقلاب اسلامی شد.

یکی از آفت هایی که این نوع رویکرد مدیریتی بوجود می آورد، تربیت دانشجوی محافظه کار و مصلحت اندیشی خیالیست. تربیت چینین دانشجویی در محیط دانشگاه خلاف ریل گذاری رهبر انقلاب است. در برخی مواقع سیاست های اعمال شده در دانشگاه تهران به این فضا کمک کرده است. قسمتی از سخنان مقام معظم رهبری به این فضا و محیط دانشگاه ها اشاره شده است. "اصل این‏که دانشجو حرفش را روشن و صریح و آشکار بزند و دچار سیاسى‏کارى نشود، چیز مطلوبى است. بدترین اشکال و اشکالِ وارد بر محیط دانشجویى این است که دانشجو دچار محافظه‏کارى شود و حرفش را با ملاحظه موقع و مصلحتِ خیالى بیان کند، نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحت در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطا است. فرق شماى جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه‏دل، با یک آدم سیاسى‏کار باید در همین باشد، حرفتان را صریح بزنید، آنچه را که مى‏زنید، از دل بزنید و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید. این، به نظر من یکى از بهترین شاخصه‏هاى دانشجویى است"

باید سیاست مداران و سیاست گذاران بدانند که دانشگاه با مدیریت مستقل و بومی و علمی خود باید مدیریت شود و از هرگونه انگیزه های سیاسی گرایانه و سیاسی بازی در محیط دانشگاه دوری کنند که دانشگاه و دانشگاهیون خود با آن ها مقابله خواهند کرد. نباید گذاشت که در محیط دانشگاه افرادی پیدا شوند که دانشگاه را با میدان سیاست اشتباه بگیرند و شروع کنند به جولان سیاسی بازی در آن، که وقایعی مانند سال 78 و یا سال 88 رخ دهد. نباید گذاشت مدیریتی حاکم شود که انقلاب و مسیر انقلاب را نادیده بگیرد. اهداف انقلاب اسلامی و نقوشی که برای دانشگاه در نظر گرفته شده است را نادیده بگیرد.

در آخر خطاب به دولت محترم عرض می شود که انتخاب و یا عزل ریاست دانشگاه تهران باید متناسب با عرف دانشگاه و آداب دانشگاه باشد، نمی توان با نگاه داس مآبانه به ریاست و محیط دانشگاه نگاه شود و باید به جای حرف های زیبا و شعارگونه در عمل نیز سخنان انقلابی و درست خود را پیاده کرد. به امید آن که دانشگاه در راستای اهداف انقلاب اسلامی قدم گذارد و این مطالبه ایست که دانشجویان از رؤسای دانشگاه تهران دارند و همیشه خود را ناظران مدیریت ها و مراقبان این مسیر می دانند.

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

22 بهمن تجلی فهم مردم از انقلاب

22  بهمن

انقلاب ها برای تغییر اوضاع کنونی و حرکت به سمت وضعیت بهتر شکل می گیرند. تغییری که با پشتوانه ی مردم و با ابزار مردمی در سطوح مختلف یک حکومت بوجود خواهد آمد. با نگاهی به تاریخ انقلاب های رخداده در جهان و به خصوص در عصر کنونی تجدد، می توان حرکت های انقلابی را حرکت های توده ای دانست که هدف این حرکت ها تغییر برای وضع بهتر بوده است.
...
اما انقلاب اسلامی تفاوتی با انقلاب های دیگر دارد. انقلاب اسلامی ممکن است که با توجه به شرایط زمانی و مکانی در صورت، از ملاحظات تجدد استفاده کرده باشد، اما تفاوت های ماهوی با دیگر انقلاب ها دارد. تفاوت در محور و هدف انقلاب، تفاوت در فاعلیت انقلاب، تفاوت در انگیزه ی انقلاب...
انقلاب اسلامی خود عاملیست برای تغییر انقلاب ها. انقلاب اسلامی درچارچوبه ی نظری خود، نشان دهنده ی یک نوع تحول خواهی در جهت تاریخ و در جهت طبیعت و قواعد عالم است. انقلابی که انسان را به تکامل انسانی وامی دارد. تغییر و تکامل و این قبیل واژه ها، واژه های خنثی و بی ریشه نیستند و نمی توانند باشند. با هر جهان بینی و نگاهی که به عالم و انسان است این واژه ها رنگ می گیرند. اگر مبنا را جهان بینی توحیدی فرض بگیریم، آن وقت فهمیده خواهد شد که در حرکت تکاملی تاریخ انقلاب اسلامی نقطه ی عطفی خواهد بود که در این سیر جبری گریبان گیر عالمیان شده است. انقلاب اسلامی را نباید با درک دیگر و در مبنای دیگری تعریف کرد، انقلاب اسلامی باید در بستر خود فهم شود بستری که در چندخط قبل بیان شد.
انقلاب اسلامی در جهت انقلاب و در فاعلیت انقلاب با دیگر انقلاب ها تمایز ماهوی دارد. تمایزی برگرفته ازبستر جهان بینی. انقلاب اسلامی برای تغییر اوضاع کنونی بود اما تغییری در تکامل حقیقی انسان. انقلاب اسلامی و تحقق آن بر محور انسان کامل بود. انسان کامل لازمه ی معنای انقلاب اسلامیست. انقلاب اسلامی توسط نیابت انسان کامل در ایران رخ داده است، چیزی که در تاریخ انقلاب ها نمی توان آن را دید. بنابراین این انقلاب اسلامی در حرکت توده ای خلاصه نمی شود، حرکت و جوشش نابغه ی تاریخ با همراهی توده ی مردم. در انقلاب اسلامی خواست مردم ملاک حق و باطل نیست، مردم برای خود جایگاه مشخصی دارند و خواهان امکان و وقوع شرایط تکاملی خود هستند با توجه به بستر این واژه ها.
بنابراین این انقلاب اسلامی را نمی توان انقلابی مانند انقلاب های دیگر دانست. تفاوت در بستر واژه ها و تفاوت در صورت و ماده، فهم این انقلاب را در این شرایط تاریخی متفاوت خواهد کرد. قصد این مقاله شرح و توضیح این فهم نبوده است. در این مقاله با توجه به این مقدمه، قصد آن بود که بگوید فهم از بستر نظری انقلاب به فهم عینی کمک خواهد کرد. فهم چرایی ها به فهم چگونگی ها وابسته است. شما اگر انقلاب اسلامی را مانند دیگر انقلاب تصور کنید جهت و حرکت این انقلاب را به شکل دیگر و خلاف درک خواهید کرد. این انقلاب نیازمند فهم درست است.
22 بهمن، تجلی فهم توده ی مردم از انقلاب اسلامی است. این تجلی هرساله مهر محکمی است برای در جهت بودن انقلاب و همراهی مردم ذیل یک انسان کامل، چه با واسطه و چه با غیر واسطه. 22 بهمن حمایت مردمی را نشان می دهد از این حرکت تاریخی در جهت تکامل حقیقی انسان. انقلاب اسلامی ندایی است نه فقط ندای این عالم، بلکه ندایی است که به دنیای دیگر هم این صدا می رسد. مردم خود را پشتوانه ی این حرکت و تحول خواهی بر محور انسان کامل می دانند.
در آخر این نکته را متذکر شوم که این تجلی در 22 بهمن، تنها برای حمایت از این حرکت نیست، بلکه نشان دهنده ی تفکر حقیقی و اسلامی است که در عینیت ها بروز کرده است. 22 بهمن تنها رفراندوم نیست، که این حداقل نگاهست به این روز، بلکه نشان دهنده ی قدرت حرکت "انقلاب اسلامی" است. ما در روز 22 بهمن خود را بار دیگر اثبات کردیم و بیان کردیم که ما و تفکر ما ادامه دارد و این انقلاب منشا آن خواهد بود...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری

نرمش قهرمانانه و مذاکرات هسته ای؟!!!

سلسله نقدها به مذاکرات هسته ای و توافق نامه ی هسته ای:
"نرمش قهرمانانه و مذاکرات؟!"

یک: ایران به مثابه یک کشور خاص؟!!!
پذیرفتن ایران به یک عضو خاص و یا کشور خاص و استثنا و ویژه، توسط سیاستمداران عرصه ی سیاست گذاری های سیاست بین المللی (!)، خود یک نقص اساسی است. نقصی که ناشی از کج فهمی انقلاب اسلامی و تاریخ انقلاب اسلامی است. در طول انقلاب اسلامی، سعی شد به جهانیان ثابت کنیم، ایران کشوری است که مردم در مدیریت آن نقش دارند و مردم آن را انتخاب کردند و همیشه در طول تاریخ برای کسانی که چشم واقع بینی داشته باشند این صحنه ها قابل مشاهده است... و می توان شنید صدای ناب انقلاب اسلامی را.
وقتی در مذاکرات این پیش فرض - یا ناخودآگاه یا خودآگاه - گرفته می شود که ایران یک کشور خاص و استثنایی در عرصه ی بین الملل است، نتیجه اش این می شود که خود را محدودتر از قوانین بین المللی کنیم. ما عضو خاص و یا کشور خاص نیستیم، ما مانند چندین کشور دیگر در جهان عضو NPT هستیم و خود را ملزم به همکاری در سطح قوانین NPT می دانیم و در عمل هم بیش ازین را ثابت کردیم! اما چیزی که در مذاکرات بر ما تحمیل شد، پذیرفتن این نگاه خاص و استثنایی بودن است! متأسفانه این نگاه سبب می شود نقشه ای را بپذیریم که به یک کشور عادی تبدیل شویم! نقشه ای که استقلال ما را مخدوش خواهد کرد...
این نگاه سبب می شود، شما بپذیرید که؛ گذشته ی ایران مشکل اساسی داشته است، پذیرفته اید که قطعنامه ها علیه ایران، مشروعیت دارد، پذیرفته اید که از حقوق مسلم بین المللی خود کوتاه بیایید، پذیرفته اید که تکالیفتان بیشتر از دیگر کشورهاست، پذیرفته اید که اهداف راهبردی کشور خود، دردسر ساز است و باید تعدیل (برفرض طرف مقابل) شود، پذیرفته اید که باید تحت نظارت کدخدایان جهان باشید، پذیرفته اید که ....!!! 
این است که راه این سی سال رفته را نباید با نگاه های غلط از بین برد! ما باید پایبند شعار حقیقی انقلاب باشیم، پایبندی نه در زبان، بلکه در نگاه و ایمان خود به اصول انقلاب، شعار "استقلال، آزادی جمهوری اسلامی"

* آقای عراقچی: مواردی همچون اینکه پرونده ایران بسته است، قابل مذاکره نیست را کنار گذاشتیم و قبول کردیم که طرف مقابل نگرانی هایی دارد که برخی از این نگرانی ها بجا است. البته نمی‌گویم که به حق است. می توان درک کرد که چرا چنین نگرانی هایی وجود دارد، لذا با پاسخ دادن به این نگرانی ها سعی می کنیم آنها را رفع کنیم.
* آقای عراقچی: بپسندیم یا نه، قطعنامه‌های شورای امنیت ما را به یک مورد خاص تبدیل کرده است...!!!
* بند آخر توافق نامه ی منتشر شده از سوی طرف مقابل: (البته هنوز این طرف تأیید کامل و رد کامل این نوشته را نکرده است!)
Following successful implementation of the final step of the comprehensive solution for its full duration, the Iranian nuclear programme will be treated in the same manner as that of any non-nuclear weapon state party to the NPT.
می توان این گونه خلاصه کرد، که بعد از انجام مراحل اعتماد سازی (سه گام بلندمدت)، ایران مثل دیگر کشورهای عضو npt می تواند فعالیت کند!!!!


سیدحسین امین جواهری
نوشتِ یک
بهمن ماه سال 92
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدحسین امین جواهری