نوشتن از مسئله ای که همه ی دانشجویان درگیر آن هستند هم کار مشکلی است و هم کاری راحت. راحت به این خاطر که بستر این نوشته قابل فهم برای قشر دانشجو است و سختی آن به این خاطر که این مسئله زاییده ی یک تجربه ی زیسته و شخصی نویسنده است که البته سعی شده است با نگاهی عمیق تر به این مسئله بپردازد.

در پیچ و خم های درسی دانشگاه به کوچه هایی برخورد می کنید که بیشتر شبیه بن بست ها هستند تا مسیری برای رسیدن به مقصد! دروس معارف در دانشگاه ها، بن بستی است ساخته شده توسط خود که به فکر عریض کردن آن هستند نه این که این بن بست را به کوچه ای از دانایی و اندیشوری تبدیل کنند...