برش دوم:

با توجه به بخش اول و در ادامه ی آن این گونه دوم سخن را آغاز می کنیم؛ رخدادها و شواهد تاریخی بسیاری را در جهان اسلام می توان یافت که مقاومت ریشه ی آن ها بوده است برای ارتقای شخصیت فردی و اجتماعی مسلمانان. اما شاید نقطه ی عطفی که در جهان اسلام بخواهیم نام ببریم، واقعه ی عاشوراست. اسطوره ها و الگوی های بشری به دنبال این هستند که قوای فطری و انسانی انسان را جهت دهی و رشد دهند. واقعه ی کربلا برای تمام بشریت این پیام را داشت که انسان بر اساس فطرت خود باید در مقابل ظلم بایستد تا مسیر کمال را بپیماید. الگوهای بشری این پیام و امر را به جهانیان می دهند که مقاومت در برابر ظلم و بی عدالتی و هرآن چه انسان را از انسانیت خود دور می کند مایه ی شکوفایی انسان و در کل باعث شکوفایی جهان خواهد شد و این دستور و ارشاد توسط آنان باید در رفتار و عمل آن ها هویدا باشد. اسلام نیز به عنوان مسیری حق همواره با باطل در تقابل و در تضاد بوده است و واقعه ی عاشورا، از ابتدای سفر تا هنگامه های شوم شهر شام همه نشان از صبر و مقاومت می دهد که حق تعالی وعده داده است که پیروزی از آن جبهه ی حق است و این وعده ای است محقق.