برش اول:

در اول سخن از مقاومت، می بایست آن را تعریف و تبیین کرد تا بتوان نشانه های آن را در نقاط عطف تاریخ اسلام و اوضاع کنونی جهان یافت. معنایی که در کتب فرهنگ لغت ذکر شده است می تواند تعریف ساده و صحیحی باشد. در فرهنگ لغت دهخدا مقاومت ایستادگی و برابری و مقابلی و در فرهنگ لغت عمید، پایداری نمودن، دوام و استحکام نیز تعریف شده است. اما سؤالی که برای مخاطب بوجود خواهد آمد این است که مقاومت را یک رفتار و یک کنش دید یا یک واکنش آن را تلقی کرد؟ فرصت و مجال شرح و تفسیر این مفهوم نیست، اما به طور خلاصه می توان گفت که؛ در نگاه فیلسوفان الهی هویت فرد انسان معلول و محصول در هم کنش و تعامل سه عنصر است: فطرت الهی، طبیعت پیرامون، محیط اجتماعی. منشأ و خاستگاه انسانیت انسان، همین فطرت است. قدرت مقاومت و ایستادگی نیز برگرفته از همین فطرت است، از این رو انسان با قدرت مقاومت و پایداری می تواند اصالت الهی خود را نگه دارد. این مقاومت موجود در فطرت بشری، انسان را از اقتضائات ضد انسانی محیط اجتماعی و حتی رخدادها و جبر طبیعت حفظ خواهد کرد. اگر این قدرت در انسان نبود او مدت ها بود که در طبیعت نابود شده بود. لذا ایستادگی کردن در برابر الزام ها و تحمیل های اجتماع و یا طبیعت برگرفته از قوه ی مقاومت در فطرت است. (برگرفته از کتاب فلسفه تاریخ شهید مطهری) در این جا به مقاومت در عرصه ی اجتماعی اشاره خواهد شد. زیرا رشد این قدرت در عرصه ی اجتماعی رشدی هم فرهنگی و هم انسانی است. پس هرآن چه مانع رشد و کمال فطری باشد، مقاومت در برابر آن بوجود خواهد آمد. در بخش های بعدی به این ایستادگی در طول تاریخ شیعه خواهیم پرداخت.